بررسی شخصيت ابوهریره در كتب اهل سنت

  • 1395/01/06 - 19:32
کثرت روایت و روایات عجیب و غریب ابوهریره از پیامبر به حدّی رسید که صدای عمر بن خطّاب را نیز درآورد و او را تهدید به تبعید کرد؛ شمس‌الدین ذهبی، از بزرگ‌ترین عالمان رجالی اهل‌سنت می‌نویسد: «سائب بن یزید از عمر شنید که به ابوهریره می‌گفت: یا نقل حدیث از پیامبر را ترک می‌کنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) تبعید می‌کنم.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کثرت روایت و روایات عجیب و غریب ابوهریره از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حدّی رسید که صدای عمر بن خطّاب را نیز درآورد و او را تهدید به تبعید کرد؛
شمس‌الدین ذهبی، از بزرگ‌ترین عالمان رجالی اهل‌سنت می‌نویسد: «سائب بن یزید از عمر شنید که به ابوهریره می‌گفت: یا نقل حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ترک می‌کنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) تبعید می‌کنم.»[1]
اگر احادیثی که ابوهریره نقل می‌کرد حقیقتاً از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، چرا عمر وی را از این کار منع و حتی او را تهدید به تبعید می‌کرد؟ آیا امکان دارد که عمر، صحابه‌ی آن حضرت را بدون دلیل، تنبیه کند؟ شاید به همین دلیل است که در روایت دیگری، خود ابوهریره اعتراف می‌کند احادیثی که اکنون نقل می‌کنم اگر در زمان عمر نقل می‌کردم، او سرم را می‌شکست: «ابوهریره می‌گفت: من احادیثی نقل می‌کنم که اگر آن‌ها را در زمان عمر نقل می‌کردم، حتما او سرم را می‌شکست.»[2]
ابوهریره دروغ‌گوترین فرد نزد امیرمؤمنان (علیه السّلام)؛
ابن ابی الحدید شافعی معتزلی، به نقل از استادش ابوجعفر اسکافی می‌نویسد: «از علی (علیه السّلام) روایت شده که فرمود: آگاه باشید که دروغ‌گوترین مردم و یا دروغ‌گوترین فرد نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوهریره‌ی دوسی است.»[3]
تدلیس‌ها و نیرنگ‌های ابوهریره، در نقل روایت؛
تدلیس و نیرنگ‌های ابوهریره در نقل روایات، از جمله مسائلی است که علمای رجالی اهل‌سنت بر آن اتفاق نظر دارند؛ چنان‌که شمس الدین ذهبی در شرح حال ابوهریره می‌نویسد: «یزید بن هارون گوید: از شعبه شنیدم که می‌گفت: ابوهریره در نقل روایات تدلیس می‌کرد.»[4]
دشمنی ابوهریره با خدا از دیدگاه عمر بن خطّاب؛
مورّخان نقل کرده‌اند که عمر بن خطّاب در سال 21 هجری ابوهریره را به عنوان فرمانروای بحرین نصب کرد. پس از مدّتی به وی خبر دادند که ابوهریره مال و ثروت هنگفتی اندوخته است. به همین‌رو، همو در سال 23 هجری ابوهریره را به مدینه فراخواند و پس از عزل وی خطاب به او گفت: «ای دشمن خدا و دشمن کتاب خدا! مال خدا را سرقت می‌کنی؟ ابوهریره در پاسخ گفت: سرقت نکرده‌ام، این‌ها هدایایی است که مردم به من داده‌اند!.»[5] گرچه طبیعی است که ابوهریره کار خود را توجیه کند، ولی بر فرض هم که چنین باشد، باید از او پرسید آیا اگر او والی نبود، باز هم از این هدایا به او می‌دادند؟ و در آخر بیان این نکته ضروری است که ممکن است گفته شود بخش اعظمی از روایات کتب اهل‌سنت از ابوهریره روایت شده، بنابراین چگونه ممکن است در وثاقت ابوهریره تشکیک کرد؟
در پاسخ می‌گوییم: نه تنها کثرت روایت، دلالت بر وثاقت نمی‌کند؛ بلکه چه بسا همین موضوع می‌تواند شائبه و احتمال وقوع تدلیس (نیرنگ) در روایت را افزون کند.

پی‌نوشت:

[1]. «عن السّائب بن یزید: سمع عمر یقول لأبی هریرة: لتترکنّ الحدیث عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أو لألحقنّک بأرض دوس.» تاریخ أبی رزعة الدمشقی، شیخ الشباب، دارالنشر، بیروت، ج 1، ص 73.
[2]. «عن إبن عجلان: أنّ أبا هریرة کان یقول: إنّی لأحدّث أحادیث، لو تکلّمت بها فی زمن عمر، لشجّ رأسی.» تاریخ مدینة دمشق، إبن هبة الله شافعی، دار الفکر، بیروت، ج 67، ص 343.
[3]. «و قد روی عن علیّ (علیه السّلام) أنّه قال: ألا إنّ إکذب النّاس، أو قال: أکذب الأحیاء، علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أبوهریرة الدوسی.» شرح نهج‌البلاغة، إبن أبی الحدید، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 40.
[4]. «قال یزید بن هارون: سمعت شعبة یقول: کان أبوهریرة یدلّس.» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 2، ص 608.
[5]. «یا عدوّ الله و عدوّ کتابه، أسرقت مال الله؟! لم أسرق و إنّما عی عطایا النّاس لی.» الطبقات الکبری، بصری زهری، دار صادر، بیروت، ج 4، ص 335.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.