بطلان قاعده اجتهادی استحسان

  • 1393/10/30 - 09:14
اسْتحسان‏ در لغت به معنای نيكو دانستن چیزی است. اما در اصطلاح معانی گوناگونی از آن شده است. برخى گفته‏‌اند: «استحسان عبارت است از دليلى كه در ذهن مجتهد خطور مى‏‌كند و عبارتى مناسب براى آن نمی‌یابد.» برخى ديگر استحسان را تخصيص قياسى به قياس قوى‏تر دانسته‌اند. با توجه به این تعاریف، به نظر می‌رسد معروف‏ترين معناى استحسان...

پایگاه جامع فرق، فرق و ادیان و مذاهب_ یکی از منابع اجتهادی اهل سنت"استحسان" است. در این نوشتار با ذکر چند نکته به بررسی این منبع اجتهادی و مخالفت این منبع با آیات و روایات می‌پردازیم.

اسْتحسان‏ در لغت به معنای نيكو دانستن چیزی است. اما در اصطلاح معانی گوناگونی از آن شده است. برخى گفته‏‌اند: «استحسان عبارت است از دليلى كه در ذهن مجتهد خطور مى‏‌كند و عبارتى مناسب براى آن نمی‌یابد.»[1] برخى ديگر استحسان را تخصيص قياسى به قياس قوى‏تر دانسته‌اند.[2] با توجه به این تعاریف، به نظر می‌رسد معروف‏ترين معناى استحسان همان حكمى است كه نصى بر آن يافت نمى‏‌شود ولى عقل مجتهد آن را مى‏‌پسندد. استحسان از نظر ابو حنيفه حجت است و به مالك و حنبليه نيز نسبت داده شده است.[3] اما استحسان از نظر اماميه و زيديه و ظاهريه باطل و بى‏‌اعتبار است.

نکته سوم: ادله قائلین به استحسان و نقد آن

براى حجيت استحسان به آيات و رواياتى‏ استدلال شده است، از جمله: «الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ‏ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب‏.[زمر/18] همان كسانى كه سخنان را مى‏‌شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏‌كنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.» همچنین «وَ كَتَبْنَا لَهُ فىِ الْأَلْوَاحِ مِن كُلّ‏ شىَ مَّوْعِظَةً وَ تَفْصِيلًا لِّكلُ‏ شىَ‏ءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنهِا [اعراف/145] و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم؛ و بيانى از هر چيز كرديم پس آن را با جدّيت بگير! و به قوم خود بگو: به نيكوترين آنها عمل كنند.» با توجه به این آیات، پيروى از «قول احسن» مورد ترغيب و تشويق قرار گرفته است و پيروى از احسن فرع بر شناخت احسن است و از طرفى چون مصاديق احسن به مردم معرفى نشده، پس شناخت احسن به خود مردم واگذار شده است.‏[4]

پاسخ: غزالی از علمای اهل سنت به این نحوه استدلال پاسخ می‌دهد که: « مفاد آيات اين نيست كه از آن چه خودتان نيكو مى‏‌پنداريد پيروى كنيد، بلكه آن است كه از احسن واقعى پيروى كنيد و خداوند راه شناخت احسن واقعى را نيز به مردم نمايانده است و آن موافقت با كتاب و سنت است، زيرا احكام تابع مصالح و مفاسدى است كه شرع بر آن احاطه دارد و عقل بشر (جز مواردى خاص) به آن راه ندارد و اما پيروى از آن چه مردم آن را نيكو مى‏‌پندارند چيزى جز، هوا و هوس نيست.[5]

اما موافقین استحسان به روایتی استدلال کرده‌اند از جمله: « هرچه را مردم نيكو مى‏‌پندارند، در نزد خداوند نيز نيكوست».[6]

لیکن مخالفان استحسان از استدلال به اين حديث چنين پاسخ داده‏‌اند: «اين جمله گفته عبد الله بن مسعود است نه گفتار پيامبر(صلى الله عليه و آله) تا حجت باشد، مگر اين كه قول صحابى را حجت بدانيم.» ظهور كلمه رؤيت (ما رأى المسلمون...) در علم و اطمينان است، يعنى آن چه قطعاً نزد مسلمانان نيكوست نزد خدا هم نيكوست و شامل استحسان ظنى كه مورد بحث است، نمى‏‌شود. بنابراين، حديث مربوط به حسن و قبح عقلى خواهد بود كه قابل درك براى مردم است و اما موارد ظن و گمان را كه مورد بحث ماست شامل نمى‌‏شود.[7] آمدى و غزالى از علمای اهل سنت، در جواب از اين حديث مى‏‌گويند: «اين حديث اشاره به اجماع مسلمين دارد و دلالتى ندارد بر اينكه آنچه را آحاد مسلمين نيكو مى‌‏پندارند نزد خدا نيكوست‏. و اين حديث خبر واحد است كه اصول را نمى‏‌توان با آن ثابت كرد».[8]

پی‌نوشت:

[1]. بدران الدمشقی، المدخل إلى مذهب الإمام أحمد بن حنبل ج 1ص 291. دار النشر، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1401. الطبعة الثانية، تحقيق د. عبد الله بن عبد المحسن التركي
[2]. الآمدي، الإحكام في أصول الأحكام ج 4 ص 163. دار الكتاب العربي، بيروت، 1404، الطبعة الأولى، تحقيق د. سيد الجميلي
[3]. بدران الدمشقی، المدخل إلى مذهب الإمام أحمد بن حنبل، ج 1 ص 291. دار النشر: مؤسسة الرسالة، بيروت
[4]. أبي الوفاء القرشي، الجواهر المضية في طبقات الحنفية ج 2 ص 473، دار النشر: مير محمد كتب خانه، كراچي
[5]. غزالی، المستصفى في علم الأصول، ج 1 ص 172. دار النشر: دار الكتب العلمية، بيروت، 1413، الطبعة الأولى، تحقيق محمد عبد السلام عبد الشافي
[6]. الماوردي البصري الشافعي، الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي و هو شرح مختصر المزني، ج 16 ص 165. دار النشر: دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، 1419 ه/ تحقيق: الشيخ علي محمد معوض ، الشيخ عادل أحمد عبد الموجود
[7]. آیت الله مکارم، دائرة المعارف فقه مقارن‏، ج 1 ص 201. ناشر: مدرسه الامام على بن ابى طالب، مكان چاپ، قم‏، 1427 ه. ق
[8]. غزالی، المستصفى في علم الأصول، ج 1 ص 172. دار النشر، دار الكتب العلمية، بيروت، 1413. الطبعة الأولى، تحقيق محمد عبد السلام عبد الشافي

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.