داستان ایمان آوردن گشتاسپ به زرتشت

  • 1393/08/22 - 21:20
این منگ که گشتاسپ به واسطه آن در عوالم دیگر سیر می‌کرد، و بنا بر فرهنگنامه‌های فارسی، همان ماده مخدر بنگ (یا حشیش) است، در اعصار بعدی نیز میان موبدان زرتشتی استعمال و به نام بنگ گشتاسپی شناخته می‌شد. مثلاً در متن پهلوی ارداویرافنامه آمده است که پس از حمله اسکندر...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گشتاسپ کیانی پادشاه هم‌عصر زرتشت، همان کسی است که به زرتشت ایمان آورد و از آن روز، دین زرتشتی نیرومند شد و قدرتش تا زمان درهم شکسته شدنش به دست سپاه عرب، امتداد یافت. در این که ‌کی‌گشتاسپ (ویشتاسپ) واقعاً که بود و چه نسبتی با هخامنشیان داشت، در تاریخ اختلافاتی وجود دارد، برخی معتقدند که او همان گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی است. لیکن امروزه روشن شده است که وی شخصیتی متمایز از گشتاسپ پسر ارشامه است. یعنی گشتاسپ کیانی، پدر داریوش هخامنشی نیست.[1]
به هر روی، گشتاسب در اوستا به صورت‏ vistaspa (ويشتاسپه) و در فارسى نو ويشتاسب يا گشتاسب خوانده می‌شود. نام او بارها در اوستا و حتی گاتها (کهن‌ترین بخش اوستا) بیان شده و بارها مورد ستایش اوستا قرار گرفته است.[2] در متن پهلوی یادگار زریران آمده است که کی‌گشتاسپ به همراه خانواده‌اش دین زرتشتی را از اهورامزدا آموخت.[3] یشت‌های اوستا نیز گویای این است که دین زرتشتی به وسیله کی‌گشتاسپ محکم و پایدار شد.[4] اما داستان ایمان آوردن گشتاسپ چه بود؟
زرتشت در چهل سالگی به دربار گشتاسپ روانه شد تا به تبلیغ دین بپردازد. سحرگاه، زرتشت سقف کاخ گشتاسپ را شکافت و با سه چیز وارد قصر او شد. بیست و یک نسک اوستا، آتش برزین‌مهر و یک شاخه‌ی سَرو. او آتش را در دست گشتاسپ و جاماسب و اسفندیار نهاد، اما آتش آن‌ها را نسوزاند. سرو را در زمین کاشت، فوراً برگهایش رشد کرد و از میان برگ‌ها نوشته‌ای آشکار شد خطاب به گشتاسپ که دین زرتشت را بپذیرد. از زمان رخ دادن این معجزات، دشمنان زرتشت در دربار گشتاسپ برای او توطئه کردند، به او تهمت جادوگری زدند و... گشتاسپ هم فریب درباریان را خورد و گمان کرد که زرتشت جادوگر است. از همین روی زرتشت را به زندان انداخت. اما مدتی بعد اسب گشتاسپ فلج شد. طبیبان از درمان آن عاجز شدند. زرتشت به گشتاسپ پیامی فرستاد که اگر مرا از زندان آزاد سازی، اسب تو را درمان می‌کنم، به این شرط، که به همراه خانواده‌ات به دین من بگروی و توطئه‌گران رسوا شوند. پس زرتشت از زندان بیرون آمد و اسب را درمان کرد. اهورامزدا برای اینکه ایمان گشتاسپ را تقویت کند، ایزدان را به صورت موجوداتی مادی به خانه‌ی گشتاسپ فرستاد. آنها ابتدا به او وعده دادند که اگر ایمان بیاوری، فرمانروایی درازمدّت و ثروت خواهی یافت و سپس او را تهدید کردند که اگر ایمان نیاوری به کرکس‌ها فرمان می‌دهیم که تو را بخورند. اما گشتاسپ از ارجاسب تورانی بیم داشت. این بار هم اهورامزدا ایزدانی را فرستاد تا به گشتاسپ معجونی دادند و او در حالت خلسه (مستی) پیروزی خود بر ارجاسب را دید. پس گشتاسپ کاملاً ایمان آورد. در منابع روایی معروف است که گشتاسپ پس از ایمان آوردن چند چیز آرزو کرد، از جمله اینکه بسیار دوست داشت که جایگاه خود را در بهشت ببیند. زرتشت نیز به او موادی داد و او بیهوش شد و روانش به آن جهان رفت و از جایگاه خود در بهشت آگاه شد.[5]
منابع متعدد تاریخی و دست نوشته‌های موبدان حاکی از آن است که ایزدان، گشتاسپ را تهدید کردند که اگر به زرتشت ایمان نیاوری تو را به سخت‌ترین حالت خواهیم کشت.[6] همچنین مکتوبات مذهبی و تاریخی به جای مانده از موبدان زرتشتی در گذر تاریخ، گویای این است که آنچه گشتاسپ مصرف کرد و به وسیله آن در جهان دیگر سیر و سیاحت نمود، ماده مخدر بنگ بود.[7] برخی نیز گفته اند که زرتشت به گشتاسپ مِی یَشت شده (مشروبی که بر آن اوستا خوانده شده و متبرک گردیده است) خوراند و گشتاسپ در اثر مصرف مشروب، مست شد و در جهان ماوراء به گشت و گذار پرداخت و جایگاه خود را در بهشت برین دید.[8]
این منگ که گشتاسپ به واسطه آن در عوالم دیگر سیر می‌کرد، و بنا بر فرهنگنامه‌های فارسی، همان ماده مخدر بنگ (یا حشیش) است،[9] در اعصار بعدی نیز میان موبدان زرتشتی استعمال و به نام بنگ گشتاسپی شناخته می‌شد. مثلاً در متن پهلوی ارداویرافنامه (با نام صحیح ارتاک‌ویرازنامگ) آمده است که پس از حمله اسکندر، ایمان مردم به دین و آیین زرتشتی ضعیف شد. پس موبدان زرتشتی گرد آمدند و از میان خود، بهترین موبدان را که ویراز نام داشت را برگزیدند و به او سه جام منگ (بنگ/ حشیش) خوراندند و او به خوابی عمیق فرو رفت،[10] و در عالم خواب، بهشت و جهنم را دید و از این طریق حقانیت دین زرتشتی را نیز یافت (چه اینکه زرتشت و گشتاسپ در ناز و نعمت در کنار اهورامزدا بودند). وی پس از چند شبانه روز به هوش آمد و آنچه را که دیده بود، بازگو کرد.[11]

پی‌نوشت:

[1]. ابراهیم پورداود، گاتها کهن ترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، 1378. ص 50-51-52.
[2]. ابراهیم پورداود، همان، ص 115.
همچنین در اوستا، گزارش دکتر ج.دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، 1391. ص 184 (یسنا 23 : 2).ابراهیم پورداود، یسنا، انتشارات اساطیر، تهران، 1387، ج 1، ص 220
خرده اوستا، ترجمه و گزارش موبد اردشیر آذرگشسب، تهران: 1354. ص 166
[3]. جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، متون پهلوی، گزارش سعید عریان، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱. ص 49-50
[4]. اوستا، گزارش دکتر ج.دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، 1391. ص 500-501 [یشت‌ها 19 : 84-86، یعنی زامیاد یَشت (نوزدهمین یَشتِ اوستا)، بند 84-86].
[5]. ژاله آموزگار، احمد تفضّلی، اسطوره زندگی زردشت، تهران: نشر چشمه، 1386. ص 41-45، بر اساس دینکرد هفتم، فصل چهارم، بند 82-84 ؛ روایات پهلوی، فصل 47، بند 13
[6]. آموزگار و تفضلی، همان، ص 97-99 و 149
[7]. آموزگار و تفضلی، همان، ص 100-101 و 149
[8]. آموزگار و تفضلی، همان، ص 176-177
[9]. فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه «منگ». همچنین در لغتنامه دهخدا درباره واژه‌ی بنگ می‌خوانیم که این واژه در پهلوی، «منگ» نامیده می‌شود. گیاهی مخدر و مسکر است که به آن حشیش نیز اطلاق می‌گردد. کلیک کنید.
[10]. ارداویرافنامه، ترجمه رشید یاسمی، بند 2، همچنین بنگرید به: The book  of ArdaViraf, Chapter 2, Translated by Prof.‎‎ Martin Haug, of the University of Munich, revised from the MS.‎‎ of a Parsi priest Hoshangji.‎‎ From The Sacred Books and Early Literature of the East, Volume VII: Ancient Persia, ed.‎‎ Charles F.‎‎ Horne, Ph.D.‎‎, copyright 1917.‎
[11]. این کتاب، حکایت نعمت‌های بهشتی و عذاب‌های جهنمی است که موبد زرتشتی در عالم مستی و نشئگی دید. بنگرید به: فیلیپ ژینو، ارداویرافنامه، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، تهران: انتشارات معین، انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران، 1382.

تولیدی

دیدگاه‌ها

واقعا دین مسخره ایه

سلام. ممنون از حضورتان، لیکن کسی قصد تمسخر دین زرتشتی را ندارد. گفتگوی منطقی و آرام به همراه رعایت احترام بهترین راه پژوهش و حق‌جویی است.

شما بخوبی در جهت لاییک کردن ایران گام بر میدارید.کاش میفهمیدید که این جنگ خانگی بسود هیچکس نیست.

این یک روش منافقانه است که به معاندین و مهاجمین کاری نداشته باشید، ولی به مدافعین می‌گویید دفاع نکنید. شما به آغازگر جنگ داخلی کاری ندارید، ولی به کسانی که با سلاح عقل و شمشیر در پی خاموش کردن آتش جنگ داخلی هستند، میگویید دفاع نکنید. این روش‌های منافقانه در ساکت کردن و سلب انگیزه از مدافعین کاملا برای ما آشناست. پس این نفاق و دورویی را کنار بگذارید. اگر هم درباره متن مقاله سخنی دارید بفرمایید.

احادیث اسلامی هم مطالبی بدتر از این دارند. نگاهی به بهارالانوار و صحیح بخاری و غیره بیاندازید از تجسیم و پیکره داشتن و بت شدن الله گرفته تا خوشبو و مشک شدن مدفوع امامان در آنها. متاسفانه نویسنده این سایت با نگاه مغرضانه به احادیث زرتشتی مینگرد. درحالی که این احادیث پس از گذشت هزاران سال از زمان زرتشت نمیتواند درست باشد. برای این که به زمان زرتشت نزدیک باشید باید در درجه نخست خود گاتها را بخوانید سپس باقی اوستا و دست آخر متون پهلوی. زیرا که متون پهلوی منبه دست سوم و چهارم و پنجم هستند. از آن گذشته در زمان ساسانیان مردم نسبت به دین زرتشت مردد شدند. از آنجایی که از حمله اسکندر نزدیک به 700 سال میگذشت منابع باز مانده از اوستای کهن که او آتش زده بوده اندک بود و از آن 12 میلیون پوست گاو که در دو گنج نپشت وجود داشت فقط 21 نسک گرداوری شد. همچنین بسیاری از موبدان به درستی نمیتوانستند همه بخشهای اوستا بویژه گاتها را بخوانند و امروز مطالبی که در ترجمه و تفسیر اوستا به زبان پهلوی داریم این نکته ها را میبینیم. در نتیجه اطلاعاتی که از نظر عرفانی و خداشناسی و فلسفه آفرینش و دین و دیگر پرسشهایی که مردم از جهان دیگر میکردند بی پاسخ می ماندند و یا نظرات شخصی و تخیلات موبدان واردش میشد. این شد که گفتند همه موبدان بزرگ یا همان موبدان موبد جمع شوند تا با روشی بتوانند به جهان دیگر روند و از آنجا اطلاعات بیاورند تا مردم در شک و تردید نمانند. ارداویراف برای این کار انتخاب شد و برای بیهوش کردنش از مخلوطی از شراب و منگ(بنگ) استفاده کردند که نه بیهوش کامل گردد و نه نسبت به این جهان هشیار بماند. تقریبا همه کسانی که بنگ مصرف میکنند توهمات جالبی را در شرایط بالای مصرف مطرح میکنند. شاید هم مخلوط شراب و منگ کاری کند که انسانی جاهایی را ببیند. ارداویراف را دوره میکنند و او به جهان دیگر میرود. اکنون هم در برخی آزمایشگاههای غربی برای تجربه مرگ و خبر آوردن از جهان ماورای مرگ کارهای بس سنگین بر روی انسانهای داوطلب انجام میدهند. بالاخره ارداویراف به معراج میرود و برمیگردد و چیزهایی را از سفرش تعریف میکند که کتابی میشود بنام ارداویراف نامه. وقتی این کتاب را میخوانیم آمیخته ای از فرهنگ کهن ایرانی و دیدگاههای تازه نوزرتشتی ساسانی را میبینیم. اینکه چه کارهایی نباید کرد وگرنه در جهنم فلان عذاب را میکشیم و چه کارهایی باید تا در بهشت خوشبخت شویم و از این سخنان. پس از انتشار این کتاب موبدان ساسانی گفتند دیگر تردید و گمان در دین جایز نیست زیرا که موبد موبدان سختی کشیده و به معراج رفته و اطلاعات آن جهان را آورده است! به نظر میرسد این روش و شیوه به خلسه رفتن و در اصطلاح دینی به معراج رفتن راهی بوده که ساسانیان کشف کرده اند چون در اوستا چیزی در این باره نمی بینیم. پس به احتمال قوی موبدان ساسانی تلاش کرده اند آنرا به گشتاسب هم نسبت دهند تا بگویند سابقه به معراج رفتن و آن جهان را دیدن با می و منگ وجود داشته است! درحالی که در زمان زرتشت تنها گیاه هوم بوده است که عصاره آن تقریبا چیزی شبیه به شراب است و آنچنان قوی نیست و خاصیت آن به درد رفع سرماخوردگی میخورد. من بعید میدانم که منگ(بنگ) در زمان زرتشت شناخته شده بوده باشد. هرچند که آن زمان به صراحت دینکرد گیاهان دارویی در حال شناخته شدن بوده اند. از همه مهمتر این که ستایش هوم و هوم یشت را داریم ولی ستایش منگ را نداریم. به معراج رفتن روحانیون ساسانی با این شیوه به همسایگان ایران هم رسید ولی مثلا در عربستان گفته نشده که پیامبر اسلام با چه روشی به معراج رفته است آیا یکی از روحانیون فراری ساسانی او را به معراج فرستاده است؟! اگر هم فرض را بر این بگذاریم که منگ نیز در زمان زرتشت شناخته شده بود طبق همین نوشته های پهلوی میبینیم که فقط و فقط برای اثبات صحت دنیای پس از مرگ و قدرت خداوندی از این راه استفاده میشده و هرگز برای کار دیگری بجز دین از این روش بهره نمی برده اند. وقتی که جماعتی دور ارداویراف گرده می آیند تا او را به معراج بفرستند معلوم است که این روش بیهوش کردن یک روش غیرمتعارف بوده است که هر کسی آن را امتحان نمی کرده است وگرنه لزومی نداشت ارداویراف برود. مثلا میشد به همه مردم گفت به معراج روید و آن جهان را ببینید و مثلا زرتشتی شوید!! علاوه بر این مست شدن اصلا گناه بوده. می را باید به اندازه ای بخورید که مست نشوید. به گفته بهرام گور به اندازه ای می باید خورد که نیفتید و کلاغ چشمتان را در نیاورد و در عین حال توان کشتن شیر را هم داشته باشید! یعنی خوردن می خیلی باید کم باشد. پس هر کسی نمیتوانسته آزمایش معراج را انجام دهد. یکی دیگر از کسانی که این آزمایش را انجام داد کرتیر بود. همان روحانی خشکه مغز و دگم. باز یعنی به معراج رفتن کار هر کسی نیست. هر کسی نمیتواند چنان می و منگ بخورد و بیهوش شود. احتمالا باید در دین بسیار استوار باشد و برای دیگران از جهانی دیگر خبر بیاورد!!!

تو با چی مغزت خشکت رو خیس کردی که دچار این توهمات مضحک شدی؟

پاسخ به نوشتار ناشناس: 1*آقای ناشناس، اینکه بحار الانوار را به صورت «بهارالانوار» نوشتید خود نشانگر سطح پایین معلومات شما از آموزه‌های اسلامی است. 2*درباره صحیح بخاری با شما همراه هستم و دیدگاهم با شما یکی است. صحیح بخاری به دست یکی از دشمنان اهل بیت (ع) نوشته شده و بسیاری از راویان آن یهودی هستند. پس در این زمینه، کسانی که صحیح بخاری را باور دارند باید پاسخگو باشند. 3*در هیچ یک از کتابها حتی در صحیح بخاری سخنی از بت بودن الله زده نشده است. 4*درباره درست بودن سخنان موبدان زرتشتی و اینکه زرتشت برای گسترش دین زرتشتی از بنگ استفاده می‌کرد: این سخن موبدان است و اگر شما آنان را راستگو می‌دانید پس سخنشان را می‌پذیرید، اگر نه که هیچ. لیکن توجه کنید که گیاه هوم که اوستا آن را می‌ستاید نز خود گیاهی مخدّر است.

اقای بهزاد کاشانی همین که شما فقط بلدید غلط املایی بگیرید مثل دوستانتان نشان از عقل و دانش شماست ! ببینید اینجا را با کلاس املا اشتباه گرفتید از اون طرف برید !!!!!!

گرامي؛ آقاي كاشاني هم غلط املايي را تذكر دادند و هم مواردي عقلاني و پاسخ‌هاي منطقي را بيان كردند. ديدگاه ايشان را دوباره بخوانيد.

نظر ناشناس نشان از بی عقلی و بی سوادی و شکست اوست.

ادامه پاسخ به نوشتار ناشناس: 5*گاتها بخشی از اوستا است و از جهت سند بر دیگر بخش‌های اوستا برتری ندارد. و باید گفت که سند آن قابل نقض است و هیچ بنیان محکمی ندارد. متون پهلوی هم در شرح، توضیح و دفاع از اوستا نوشته شده اند. متون پهلوی را نمیتوان با این توجیه که منبع دسته اولی نیست، رد نمود، به ویژه زمانی که این سخن متون پهلوی ریشه در اوستا دارد (هوم). 6* داستان ارداویراف (موبد زرتشتی) در زمان ساسانیان رخ نداد، بلکه در زمان اشکانیان بود. 7*درباره آزمایشگاه‌های غربی برای تجربه مرگ و خبر آوردن از جهان ماوراء، شاید منظورتان به لابراتوارهای ساخت و تولید مواد مخدر باشد. 8*در نوشتار خود به راحتی موبدان زرتشتی را با برچسب تاریخ‌سازی، جعل و دروغ نواختید. اگر چنین است و بزرگان زرتشتی در گذر تاریخ چنین بودند، پس چگونه می‌توان به آنان اعتماد کرد؟ چگونه می‌توان به اصل اوستا اعتنا کرد. در حالیکه موبد کرتیر که خود از بزرگان عصر ساسانی بود و تلاش بسیاری برای تثبیت اوستا نمود، اگر او نیز چنین بود، پس چگونه می‌توان به اصلاوستا توجه کرد؟ وی در عصر ساسانی قدرت مطلق داشت. آیا اوستا و حتی گاتهای اوستا سالم از زیر دست او بیرون رفت؟

ادامه پاسخ به ناشناس ؛ 9* ناشناس گفتید: "وقتی که جماعتی دور ارداویراف گرده می آیند تا او را به معراج بفرستند معلوم است که این روش بیهوش کردن یک روش غیرمتعارف بوده است که هر کسی آن را امتحان نمی کرده است". خیر. مصرف بنگ و ساز مواد مخدر (مانند هوم) عادی بود. اما به معراج رفتن با مصرف زیاد مواد مخدر امری غیرعادی بود. 10*پیرامون معراج پیامبر اکرم (ص)، ای معراج به نص صریح قرآن در اثر اوج گیری معنوی شخصیت پیامبر اکرم بود. انسانی که به کمال روحانی وارد شود، راه عروج را پیش میگیرد. مصرف مواد مخدر و هر نوع ماده مست کننده‌ای در قرآن نهی شده است. مصرف آنچه مست‌کننده باشد، کاری شیطانی است و مانع از نزدیکی به خداست (قرآن، سوره مائده، آیه 90-91، سوره نساء، آیه 43) ***

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.