دوره خاوندگاری(آفرینش)، دومین تجلی الوهیت

  • 1393/07/15 - 22:37
دومین مظهر الوهیت دراهل‌حق، علی(علیه السلام) است. تا زمان وی پیامبران خداوند را از طریق شریعت خویش به مردم می‌شناسانیدند (دوره خاوندگاری). اما بعد از پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) و ظهور علی(علیه السلام)، مذهب وارد دومین مرحله خود یعنی طریقت شد...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_مهمترین مظاهر الوهیت به معنی عام کلمه، (عدد)هفت است. ذکر هر یک از مظاهر الوهیت در سرودهای دینی یارسان، دوره هفتوانه، تذکره اعلی و نقد آن در مقدمه ایوانف، شاهنامه حقیقت و برخی از مقالات آقای دکتر طبیبی ذکر گردید. در اینجا آن قسمت از اساطیر که از جنبه مذهبی، عقاید ایشان را توجیه می‌کند، آمده است.
دومین تجلی، جامه مرتضی علی
دومین مظهر الوهیت، علی(علیه السلام) است. تا زمان وی پیامبران خداوند را از طریق شریعت خویش به مردم می‌شناسانیدند (یعنی پیامبران مظاهر هفتن و هفتوانه‌اند) اما بعد از پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) و ظهور علی(علیه السلام)، مذهب وارد دومین مرحله خود یعنی طریقت شد. اگرچه علی(علیه السلام) مراحل سوم و چهارم یعنی معرفت و حقیقت را برای برخی از یاران خاص خود هم‌چون سلمان بازگو می‌فرمود.[1] اما برخی از  اهل‌حق اولین تجلی کامل ذات خدا را در علی(علیه السلام) و دومین تجلی تام و تمام را در سلطان اسحاق می دانند و گاهی اسحاق را دون یا مظهر علی(علیه السلام) خوانده و آن دو را برابر دانسته‌اند.[2] امّا گاهی اسحاق را از آن جا که جامه‌اش بعد از علی(علیه السلام) بوده، کامل‌تر از علی(علیه السلام) می‌دانند.[3]
ذات الوهیت در جامه مرتضی علی(علیه السلام) با هزار صفت خود، در علی(علیه السلام) تجلی کرد. فرشتگان چهارگانه و در برخی روایات هفتن و هفتوانه او را همراهی کرده‌اند.
در افسانه‌ها و اساطیر مربوط به این تجلی، سلمان پیری است که تولد علی(علیه السلام) را انتظار می‌کشید. از روایاتی در این افسانه‌ها استفاده شده که سلمان فارسی را جزء معمرین به حساب آورده‌اند. مساله بعدی در این تجلی روایاتی است که اهل‌حق از معراج رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) ارائه داده‌اند. گویا در این افسانه‌ها از تفاسیر سوره اسراء استفاده شده است. بنا بر روایات، پیامبر در هر یک از طبقات هفت‌گانه آسمان حقایقی را از الوهیت حضرت امیر(علیه السلام) دریافت و خدایی وی را پذیرفت.[4]
نابراين عقيده به تناسخ يا به قول اهل حق، «دونادون»، از نکاتی است که ايراداتی به اين فرقه در طول حياتش شده است.

منابع:
[1].فرخ‌منش، صحبت، مقدمه‌ای بر دین و روان با تاکید بر اهل‌حق، چاپ‌خانه نهضت، 1382، ص 225
[2].مکری جيحون آبادی، نعمت الله، حق الحقایق يا شاهنامه حقيقت، ص۲۹؛ برهان الحق، ص۴۰۵
[3].الهی، نورعلی، آثار الحق، چاپ ديبا، 1373، ج۱، ص۵۳۷
[4].مکری جيحون آبادي، نعمت الله، حق الحقایق يا شاهنامه حقيقت، ص 204؛ دفتر رموز یارسان، دوره شاه خوشین

برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک به فرخ‌منش، صحبت، مقدمه‌ای بر دین و روان با تاکید بر اهل‌حق، چاپ‌خانه نهضت، 1382

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

منابعی که در این گذارش از انها به عنوان سند یاد شده در واقع نوشتارها و برداشت های شخصی نویسندگان انهاست از مطالب کمابیش ناقصی که در دست داشته اند لذا مطالب عنوان شده توسط شما نیز دارای ایراد است که در این مختصر نمیگنجد لطفا جهت اطلاع رسانی از منابع مستحکم تر و با اصالت استفاده نموده و مبنا را بر کتابهای مقدس یارسان و سایر منابع اصیل قرار دهید . با تشکر

با سلام و تشکر از راهنماييتون اما برهان الحق و آثار الحق و شاهنامه حقيقت از منابع اصلي مکتب است. اگر نظر شما به منبع اولي است، خب اين از منابع متاخر است و البته زحمت زيادي براي آن کشيده شده و پايان نامه کارشناسي ارشد مي باشد.

آثار جيهون آبادي هاي مطرود چه پدر و چه پسر و چه نوه (نعمت الله و نورعلي و بهرام الهي)ربطي به آيين ياري ندارد،اينها از آين ياري مطرود هستند،اين بياناتي هم كه شما مذكور كرده ايد با اين اسناد ربطي به آيين مقدس ياري ندارد هو اول و آخر يار

اولا سلام بر دوست عزیز بر فرض که شما درست بفرمایید که فعلا همین طور هم هست، اما یه سوال و آن اینکه مگر نعمت الله جیحون آبادی قبلا از سرسپردگان شاه حیاسی که یکی از دوده های اهل حق است، نیست؟ وی بعد از سالها پرورش یافتن در دامان اهل حق به سرش زد که خاندان جدیدی را احداث کند و با گرد آمدن عده ای دور وی این کار را کلید زد. حال که انحرافات وی بیش از حد شده و از اصول اهل حق همچون تراشیدن سبیل و برملا کردن برخی از آنچه شما به آن لقب اسرار فرقه داده اید، اقدام کرده، وی را مطرود اهل حق معرفی کردید و از وی دوری می کنید. اگر نعمت الله از اهل حق نبود سخن شما درست است ولی متاسفانه وی از بزرگان اهل حق بوده و حتی در زمان تبعید با میانجی گری خاندان شاه ابراهیمی به صحنه باز می گردد. پس بهتره تا بقیه بزرگان اهل حق هم گافی به شدت نعمت الله ندادن این بساط رو یا جمع کنند یا اینکه خودشون رو اصلاح کنن تا فردا روزی مجبور نشوند در باره بقیه سران اهل حق ردیه بنویسند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.