مدرسی چهاردهی: مسندنشینان تصوف از علم عرفان بی‌بهره‌اند!

  • 1393/03/12 - 18:04
نحله‌های منحرف از جمله فرقه‌ی ضاله‌ی تصوف، با درک این خواسته و ضرورت آن و نیز تمایل انسان، با هدف و انگیزه‎های مختلف که همگی منافع ایشان را تأمین می‌کنند؛ جنس بدلی عرفان را ارائه کرده‌اند و تشنگان معرفت و شناخت را به سوی سراب‌های پوچ می‌کشانند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان بنابر کشش فطری خود همیشه به دنبال کمال و بی‌نهایت است، دوست دارد جاودان باشد و از هر چیزی، با دوام‌ترین آن‌را داشته باشد تا از احساس ماندگاری در خود و داشته‌هایش لذت ببرد. روح انسان نیز به دنبال آرامشی ابدی است و در دنیا آن‌را در مفهومی به نام عرفان یافته است. به همین دلیل خواسته یا ناخواسته به دنبال سیر و سلوک عرفانی می‌رود تا با آن به نوعی آرامش بی‌نهایت روح، دست یابد.
نحله‌های منحرف از جمله فرقه‌ی ضاله‌ی تصوف، با درک این خواسته و ضرورت آن و نیز تمایل انسان، با هدف و انگیزه‎های مختلف که همگی منافع ایشان را تأمین می‌کنند؛ جنس بدلی عرفان را ارائه کرده‌اند و تشنگان معرفت و شناخت را به سوی سراب‌های پوچ می‌کشانند.
دلایل زیادی بر این مدعی ثابت است. اساساً جنس تقلبی و بدلی را اگر نتوان قبل از مصرف شناخت، پس از استفاده به راحتی قابل تشخیص خواهد بود. به همین جهت کسانی که به هوای عرفان ناب، به دام عنکبوتی فرقه‌ی صوفیه افتاده‌اند، پس از رهایی حرف‌های زیادی برای گفتن داشته و به خوبی می‌توانند از این جنس نامرغوب بدلی پرده بردارند.
یکی از این افراد نورالدین مدرسی چهاردهی است که پس از رهایی از بند تصوف، کتبی را در مسیر شناساندن بهتر صوفیان تألیف کرد. وی در مقدمه‌ی یکی از کتاب‌های خود به نام سلسله‌های صوفیه‌ی ایران می‌نویسد: این ناچیز در ابتدای بلوغ تمایل و علاقه‌ی شدید و زائد الوصفی به تصوف در خود یافتم و این میل مفرط بر خلاف مشی خانوادگی‌ام بود. زیرا خاندان پدر و مادرم از علمای بزرگ و مراجع تقلید عصر خود بودند... به کتب عرفا رو آوردم و هر جا درویشی بود به سویش می‌شتافتم...عرفان را فراگرفتم و به اصطلاحات واقف گشتم و راه سلوک را آشنا گشتم... از چند سلسله اجازه‌ی ارشاد گرفتم و برای دیدار پیشوایان طرق مختلف متباعده‌ی متباغضه[1] به مسافرت‌ها دست زده و از بذل اوقات و مال و خدمت و عتبه بوسی کوتاهی نکردم و اذکار خفیه‌ی سلاسل تصوف اسلامی و حبس نفس هندی و سلوک زرتشتی و سیک‌ها را با جدیت هر چه تمام‌تر به جا آوردم و چهل و پنج سال تمام، که تمامی ایام جوانی را نیز در بر دارد در این کار صرف کردم ... و پس از یک عمر تحقیق دریافتم که مسند نشینان تصوف گذشته از این‌که در سلوک زحمتی را بر خود هموار نساخته، از علم عرفان نیز بی‌بهره‌اند.[2]
امثال جناب مدرسی در تاریخ تصوف بسیارند که پس از جذب شدن در این فرقه به هوای عرفان و معرفت، با دیدن آموزه‌ها و رفتار‌های پر از تناقض صوفیه که با ادعای ایشان سازگار نبوده، دچار نوعی پارادوکس بینشی شده و از آن جدا شدند و فاصله‌ گرفته‌اند و برخی از ایشان همچون کیوان قزوینی و مدرسی چهاردهی که سال‌های سال از زیر و بم اعتقادی و رفتاری این فرقه خبردار شده‌اند، با انتشار حقایقی از این جنس بدل عرفان، خطر آن‌ را اولاً به اعضای فریب خورده‌ی این فرقه و ثانیاً به جوینده‌گان عرفان ناب گوشزد کرده‌اند.
عقل انسان در هر گرفتاری و مشکلی به این مهم حکم می‌کند که باید به سوی متخصص آن مراجعه کرد. کسانی‌که به دنبال مسیر سیر و سلوک معنوی و عرفانی‌اند باید با مراجعه به اهل آن که عالمان متشرع هستند، از ایشان راهنمایی بخواهد. چرا‌ که ایشان، هم عالم به راه خدا و حلال و حرام مسیرند و هم روح بلند خود را در این سلوک پرورش داده و از هوای نفس و متابعت آن پرهیز کرده‌اند.

منبع:
1- دشمنی کننده با یک‌دیگر
2- سلسله‌های صوفیه‌ی ایران / نورالدین مدرسی چهاردهی/ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ چاپ دوم / ص1  

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.