کورش هخامنشی و پرستش مردوک

  • 1392/03/29 - 16:46
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کورش هخامنشی بارها و بارها به بت پرستی خود اعتراف کرد ...

بسم الله الرحمن الرحیم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منشور منسوب به کورش هخامنشی، وی بارها از مردوک خدای ساختگی و دروغین مردم بابیلون (بابِل) نام برده و آن را ستوده است. کوروش مردوک را پادشاه آسمان و زمین معرفی می‌کند، او را ناظر بر خود می‌داند، می‌گوید از اینکه برخی از مردم بابیلون خدایانی دیگر را پرستش می‌کنند خشمگین است. کورش در ادامه می‌گوید که این پادشاهی هدیه‌ای از جانب مردوک است و مردوک از او راضی است. وی می‌گوید که همواره به دنبال پرستش و نیایش مردوک بوده؛ خود را برگزیده وی می‌داند. مردوک به او پیروزی عطا کرد. کوروش وی را سرور بزرگ خود می‌خواند. مردوک به کوروش برکت می‌دهد و کوروش از او بسیار می‌ترسد.[1]

در منشور کورش، بیش از 10 مرتبه از مردوک یاد شده است:

- [آن هنگام که........ مردو]ک، پادشاه همه آسمان‌ها و زمین، کسی که..... که با... یش سرزمین‌های دشمنانش (؟) را لگدکوب می‌کند (بند 1 منشور).
- و مردم سرزمین سومر و اَکد که همچون کالبد مردگان شده بودند، اندیشه کرد (و) بر آنان رحم آورد. او (مردوک) همه سرزمین‌ها را جست و بررسی کرد، شاهی دادگر را جستجو کرد که دلخواهش باشد. او (مردوک)، کورش، شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد (بند 11-12).
- او (=مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=کورش) به کرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (=عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (=کورش) سپرده بود (بند 13).
- مردوک، سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است، به کارهای نیک او (=کورش) و دل راستینش به شادی نگریست (بند 14).
- (مردوک) سروری که با یاری‌اش به مردگان زندگی بخشید (و) آنکه همه را از سختی و دشواری رهانید، آنان او را به شادی ستایش کردند و نامش را ستودند (بند 19).
- منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اَکد، شاه چهارگوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نوه کورش، شاه بزرگ، شا[ه شهر] انشان، از نسل چیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان. دودمان جاودانه پادشاهی که (خدایان) بل و نَبو فرمانرواییش را دوست دارند (و) پادشاهی او را با دلی شاد یاد می‌کنند (بند 20-22). [در این بند آخر علاوه بر مردوک، از بت‌های شیطانی بعل و نَبو هم یاد می‌کند و می‌ستاید.]
- جایگاه سروری (خود) را با جشن و شادمانی در کاخ شاهی برپا کردم. مردوک، سرور بزرگ، قلب گشاده کسی که بابل را دوست دارد، [همچون سرنو]شتم به من [بخشید] (و) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم (بند 23).
- مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت و به من کورش، شاهی که از او می ترسد و کمبوجیه پسر تنی [ام و به] همه سپاهیانم، برکتی نیکو ارزانی داشت (بند 26-27).
- خدایانِ سرزمین سومر و اَکد را که نبونئید - در میان خشم سرور خدایان - به شواَنّه(=بابل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سمت به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی که دلشادشان می سازد (بند 33-34).
- هر روز در برابر بِل و نَبو، روزگاری دراز (=عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) کارهای نیکم را یادآور شوند و به مردوک، سرورم چنین بگویند که “کورش، شاهی که از تو می‌ترسد و کمبوجیه پسرش... بگذار آنان سهمیه رسانِ نیایشگاه‌هایمان باشند، تا روزگاران دراز (؟)...و باشد که مردمان بابل [شاهی] او را بستایند (بند 35-36).
- [.......] او... مردوک، سرور بزرگ، آفریننده(؟)[..............] [....................]... من... همچون هدیه‌ای [پیشکش کردم].... (برای) خشنودی‌ات تا به جاودان (بند 44-45).

مردوک، یک بُت است

در منابع تاریخی، کورش در تحکیم پایه‌های معبد مردوک (اسانگیلا) بسیار تلاش کرد و در راه آباد ساختن معبد مردوک کوشش بسیار نمود.[2] اما به راستی این مردوک کیست که کورش او را خدای خدایان می‌داند و هر آن در پی خشنود ساختن اوست؟ مردوک‏ (Marduk) رب النوع بابِلی‌ها رییس خدایان بابل، و مرکز پرستش او شهر بابل بود.[3] مردوک خدای خدایان بابل بوده و دارای فرزندانی نیز بوده است، برای مثال نبو نام فرزند او بود.[4] همچنین باید دانست که مردوک - خدای خدایان - در بابل، به صورت مجسمه، یعنی بت بود.[5] گرانتوسکی نیز تصریح می‌کند که: «خشایار شاه، دستگاه شاهى بابل را منحل و معبد بزرگ بابلی‌ها را ویران کرد، مجسمه خداى بزرگ بابلی‌ها یعنى مردوک را به پارس برد.»[6] سرپرسی سایکس می‌گوید که مردوک توسط نبوکد نسر اول از عیلام به بابل بازگردانده شد![7] همین سخن سایکس نشان گر این است که مردوک به صورت مجسمه یا بت بود نه چیزی دیگر. و ایشان، به صراحت از بت بودن مردوک حکایت می کند.[8] مردوک بت بزرگ معبد اسانگیلای بابیلون (بابِل) [9] در متن تورات، نفرین شده است.
    
          سنگ نگاره مردوک. به شکل انسان بالدار. کشف شده در کاخ آپادانای شوش در موزه لوور (سمت چپ)
همچنین طبق کشفیات جدید، در خودِ تخت جمشید نیز معبد مردوک یافت شده است که نشان می‌دهد هخامنشیان پس از کورش نیز «غالباً» مردوک را پرستش می‌کردند:
    

مردوک در اصل، یک گوساله است

امروزه از لحاظ علمی وباستان‌شناسی ثابت شده است که مردوک در لغت به معنی گوساله است. یعنی اصالتاً مردوک، یک گوساله بود که در باور بت پرستان، به شکلِ یک انسان که روح خدا در او حلول کرده، شناخته می‌شد. این واژه به صورت‌های مختلفی همچون Solar calf (گوساله خورشیدی) یا Bull calf of the sun (گوساله‌ی خورشید) ترجمه می‌شود.
    
    
    

پی‌نوشت :

[1]. ترجمه فارسی از متن اصلی بابلی ؛ پروفسور شاهرخ رزمجو ، بخش خاور میانه موزه بریتانیا ، کلیک کنید.
The British Museum , persian translation of the text on the Cyrus Cylinder
[2]. تاریخ ایران باستان‏ حسن پیرنیا، ناشر: دنیاى کتاب‏، تهران‏، چاپ اول‏، ج 1 ص 391
[3]. عباس قدیانى‏، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏، انتشارات آرون‏، تهران‏، چاپ ششم،‏ ج 2 ص 766
[4]. همان، ج‏2 ص 817
[5].  تاریخ ایران باستان،‏ حسن پیرنیا، ناشر: دنیاى کتاب‏، تهران‏، چاپ اول‏، ج 2 ص 1532، ج 1 ص 700-699
[6]. ادوین گرانتوسکى، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کی خسرو کشاورزى‏، انتشارات پویش‏، تهران‏، چاپ اول‏، صفحه 98
[7] سرپرسى سایکس، تاریخ ایران‏، ترجمه سید محمد تقى فخر داعى گیلانى‏، ناشر: افسون‏، تهران‏، چاپ هفتم‏، ج 1، متن، ص 104
[8]. همان، متن جلد 1، ص 103
[9]. ساندرز، بهشت و دوزخ در اساطیر بین النهرین، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران: نشر قطره، ۱۳۸۹. ص ۱۰۶-۱۱۰ و ۱۱۹-۱۲۰.
[10]. بنگرید به:
New World Encyclopedia, Marduk
The Ancient History Encyclopedia, Marduk
Dictionary of Deities and Demons in the Bible, 2nd Edition, Marduk
Helmer Ringgren, (1974) Religions of The Ancient Near East, Translated by John Sturdy, The Westminster Press, p. 66.

مقالات مرتبط:

                 - هخامنشیان و بعل !

                 - تلاش کورش هخامنشی، برای نگه داشتن مردم در زنجیر نادانی

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

اگر اینقدر مشکلات داریم، شما چرا نظر دادین؟ بحث در مورد کوروش هم برای عده ای مهم هست و تعصب خاصی دارند که باید واقعیت را بیان کرد....

درود.از من کهتر به شما یک سپارش.شماها ک این اندازه دم از ایران و اسلام و .... میزنید دست کم در زنده نگهداشتن زبان پارسی یه تلاش و کوششی بکنید و کمتر از نوشتن واژه های بیگانه بویژه عربی،بهره گیری بکنید تا آوازه گری این زبان پاک اهورایی بشه. سپاس

سلام. جناب کامبیز افراط در بکار نبردن واژگان عربی خیانتی بس بزرگ و نابخشودنی به ادبیات این مرز و بوم است، ادبیاتی که جهان را مبهوت خود کرده و علاقه مندان بسیاری در دنیا دارد، اگر این افراطی گری ایی که شما و امثال شما در پیش گرفته اید همچنان افسارگریخته ادامه داشته باشد، فرزندانمان دیگر نمی توانند غزلیات حافظ و اشعار سعدی و مولانا و دیگر شاعران بزرگ این سرزمین را از رو بخوانند چه رسد به فهمشان. پس درست بیاندیشیم و شتابزده عمل نکنیم تا در حق آیندگان ستمی صورت نگیرد، ادبیات این سرزمین حاصل رنج بزرگانیست که با کلام شیرین خود میراث گرانبهایی را برای بشریت باقی گذاشته اند امیدوارم میراثدار خوبی باشیم و با این کوته فکری ها به بزرگان ادب این مرز و بوم خیانت نکنیم. بدرود

صرف بکارگیری واژگان فارسی لازم نیست، بلکه یاد باید آورد که حکومت منفور پهلوی به دنبال تغییر زبان ایران به انگلیسی بود و علما و روحانیون مسلمان محکم جلوی آنها قد علم کردن...

عالی عالی عالی

در دنیا کورش به عنوان حاکمی عادل و دادگر معرفی می شود و کتیبه حقوق بشر کورش رو به عنوان یک اسناد تاریخی به رسمیت می شناسند ، آیا این خود زنی فرهنگی و تاریخی شما نوعی از خود بیگانگی فرهنگی نیست؟

عزيز من شما فريب خورديد. دنيای امروز دارن به اين حرفهای شما ميخندن. شما متأسفانه مورد تمسخر و مضحكه جهان هستيد. در توهمات و تخيلات فرو رفتيد. دنيای امروز كورش رو يك جنايتكار دروغگو ميدونه كه با تبليغات دروغين همه جنايتهای خودش رو خواسته مخفی كنه ولی دستش رو شده . اين مقاله رو بخون تا بدونی چخبره : http://www.adyannet.com/news/13842

شما فیلم 300 را دیده باشین، متوجه می شوید واقعیت تفکر غربیها نسبت به ایران. کوروش امروزه عاملی است برای فریب و دغل عاملی برای دور کردن جوانها از واقعیت... و الا واقعیت تفکر دنیا نسبت به ایرانیان همان فیلم 300 هست.

ببخشید الان که عصر حاضر هستیم همه بت پرست و کلی دین جعلی پدیدار شده با اون همه پیامبران و کتابان آسمانی باز همه کافر شدن، ولی تو زمان کوروش کبیر که نه پیامبری بود نه کتابی نه راهنمای نه عدالتی نه انسانیتی قانون قانون جنگل بود ولی مردی بزرگ از نسل مردان آزاده به قدرت رسید تو زمانی که هیچ عدالت و آزادی نبود ولی کوروش کبیر تو اون زمان عدالت را برقرار کرد انسانیت برابری رو برقرار کرد چطور شما اینجوری داری به کوروش توهین میکنی مگه دین خدا این نیست که برابری عدالت و انسانیت توش هست پس چطور داری اینجوری به کوروش کبیر توهین میکن؟؟ بعدش الان که کلی پیامبر و کتاب داریم چقدر عدالت و آزادی و دموکراسی واقعی تو عصر حاضر میبینی؟ میشه بگی؟ کوروش کبیر واقعا کبیر بود تو اون زمان آزادی داد عدالت داد برابری داد دموکراسی داد پس خواهشا دیگه توهین نکن

اگر ممکن هست برای مطالبتون منبعی هم معرفی کنید لطفا.

جناب طاها، سخن و اسناد موجود در مقاله کاملا روشن و مبرهن است. جایی برای انکار نیست.

نمیدونم دیگه بت پرستی کوروش رو از کجاتون دراوردید همش به فکر منافعو عقیده خودتونید که میخواهید از همه چیز برتر بدونید نمیدونم خودتونو زدید به ساده لوحی یا واقعا ساده لوحید کوروش خدای یکتا رو ستایش میکرده ()اهورامزدا) کوروش مثه حاکمان مزدور این زمونه نبوده به هر دین ادیانی احترام میزاشته و خدا و دینشون رو محترم میدونسته

1. جناب ايرانی شما تا حالا تو عمرتون ترجمه صحيح منشور كورش رو خونديد ؟ اونجا نخونديد كه كورش چطور يك بت رو ستايش ميكنه ؟ 2. شما به فكر منافع نيستيد ؟ پس چرا حقايق رو انكار ميكنيد؟ نماد بت بعل در كاخ كوروش رو نديد ؟ 3. شما يه سند يه كتيبه يه نوشته از كورش بياريد كه اهورامزدا رو ستايش كرده باشه

اصل در آوردن بت پرستی کوروش نیست، بلکه کم اطلاعات داشتن شما هست و عدم آگاهی از تاریخ . متاسفانه زمانی که بحث ترجمه استوانه کوروش پیش میاد، ترجمه جعلی اشرف پهلوی رو همه مطالعه می کنن، در حالی که اون ترجمه جعلی و تقلبی هست.

نویسنده محترم در کتاب سرزمین جاوید به کوشش مرحوم دکتر ذبیح الله منصوری از گیرشمن و ماریژان موله و هرتزفلد این بحث کاملا باز شده. درپاقع کوروش به سبب احترام به آیین بابلی ها و احترامی که برای سایر ادیان قایل بوده این سخنرانی رو کرده. خوب بود پیش از نوشتن این متن مقرضانه کمی مطالعه میفرمودید. افرادی که میخونن مطمئنا میرن دنبالش و تحقیق میکنن و متوجه میشن متن شما غلطه. برای افرادیم که همینجوری میپذرین باید تاسف خورد.

پاسخی به بانو نازنین: 1. نمیدانم چرا هنگام مطالعه دیدگاه بانو نازنین، احساس کردم که ایشان "نر" هستند، نه بانو. به هر حال پاسخی به اراجیف و اتهام‌زنی‌های شما داده می‌شود. 2. کتاب سرزمین جاوید، به کوشش ذبیح الله منصوری؟ اگر اندکی اهل مطالعه و تطبیق متون باشید (که به گمانم نیستید) باید میدانستید که مکتوبات جناب منصوری از کمترین درجه اعتبار علمی هم برخورد نیستند. چون ایشان در متن دخل و تصرف کرده و به میل خود متون و ترجمه‌ها را تغییر میدادند. این را از چند استاد و کسانی که متبحر در امر ترجمه هستند یپرسید. به هر حال استاد منصوری در زمینه داستان‌نویسی و خلاقیت ذهنی جزو نوابغ دوران بودند. اما در ترجمه‌های متون علمی، خیر... 3. سزاوار بود که به جای آدرس کلّی، دلایل این بزرگواران را بیان میکردید. این عزیزان مسئله بت پرستی کورش را چگونه توجیه کرده اند؟ این مهم است. اما اینکه میگویید فلانی و فلانی حرف زده اند، چیزی را اثبات نمیکند. خوب این هرتزفلد و ماریژان وموله و گیرشمن دقیقا چه گفتند؟ لطفا بگویید. 4. میگویید کورش به خاطر احترام به مردم بابل از مردوک تمجید کرد. اما آیا بت پرستی لایق احترام است؟ آیا جهل و حماقت سزاوار احترام است؟ یا باید با آن مبارزه کرد؟ کورش در من‌شور میگوید که مردوک خدای اسمان و زمین است و خود را نماینده مردوک مینامد. این آیا احترام است؟ یا فراتر از احترام؟ آیا این سخن به روشنی دال بر بت پرست بودن کورش نیست؟ برای بت پرست بودن یک شخص چه سندی واضح تر از این نیاز است؟ آیا کورش دروغ گفته است؟ یا حقیقت؟ برای احترام به بت پرستی (جهالت) باید دروغ گفت؟ 5. ما از اینکه مخاطبین تفکر و تعقل کنند بسیار خوشحالیم. و همه را به بررسی اسناد و دلایل دعوت میکنیم.

خصوصیت مرحوم منصوری در ترجمه ها و آثار خود این هست که مطالبی را خودش به متن هایی که می نویسد اضافه می کند و همین مورد موجب ضعف او هست. شما که ادعا دارین کوروش بت مردوک را ستایش و پرسش نمی کرده است، اگر ممکن است متنی از کوروش بیاورید که غیر از این باشد.

زیاد مطلب خوندم در مورد کورش متاسفانه تاریخ ایران رو با مطالب کذب امیختن ... بدون شک ترجمه واقعی منشور کورش اگر مطالعه بشه به حقیقت کمک میکنه نباید تاریخ باستانیمون رو با دروغ بزرگ جلوه بدیم هروز با مطلب جدیدی از کوروش فقط داریم تخریب میکنیم بعضی از مطالب که واقعا خنده داره... و در آخر یادمون باشه زرتشت پیامبر الهی بوده و مخالف بت پرستی تمامی ادیان راه و هدفشون ترویج پرستش خدای یگانه هست ... حتی در دین هم نباید غلو کرد چون باعث تخریب هست... همیشه میگن بد ترین تخریب تعریف و تمجید بد هست ... که متاسفانه تو این قضیه رواج داره... ما توی عصر اطاعات زندگی میکنیم و از هر اتفاقی با خبر میشیم در قیامت ما نمیتونیم بگیم که از فلان مسله بی خبر بودیم ... باید در درین تحقیق بهترین دین کامل ترین دین رو انتخاب کرد.... باید به دستورات پیامبران الهی توجه کرد چون ین پیامبران زنجیر های متصل به هم هستند... که انکار هرکدام کفر محسوب میشه ... تعصب توی هرچیزی بد هست...یادمون باشه ما فقط برای این دنیا نیستیم و قیامتی هم هست

باسلام- از نویسنده این مقاله کمال تشکر را دارم ای کاش تمام مقاله نویسان در اینترنت مانند شما با اسناد دقیق مطلب می نوشتند. مثال کسانی که دلایل روشن شما را قبول نمیکنند مثال انسانی است که عمدا خود را به خواب زده و نمی خواهد بیدار شود. ما مردم ایران پیرو اهل بیت علیهم السلام هستیم و لاغیر. با تشکر

به نام نیت کوروش...اولا باید بگم که ما در حدی نیستیم که بخوایم راجع به اون زمان نظر بدیم...دوما کسی که میخواد درباره چیزی نظر بده وتوضیح بده باید خودش اون زمان میبوده و عقل و درک کافی در رابطه با اون زمان داشته باشه...پس بجای بحث بیاید اول برای خودمون بفهمیم و نظر هم ندیم...

ههمیشه این حرف رو میزنید ؟ مثلا به کسانی که به اسلام توهین میکنن هم این حرف رو میزنید؟ یا فقط درباره کورش این جور فکر میکنید؟

جاهلیت به این شدت واقعا عجیب اولا کوروش در همان نوشنه ها و منابعی که طرفدارانش قبول دارن بت پرست معرفی میشه دوما حضرت علی به کی ظلم کرد او که خود اول مظلوم عالم بود در اوج قدرت سوما یه عده ادم حیوان صفت در جامعه هستن دنبال ارتباط با محارم خود هستن ولذا میگردن یه مجوز و دین جعلی که ازدواج با محارم را تجویز کنه پیدا کنن چی بهتر از کوروش که به خاله خودش تجاوز کرد و پسرش با دخترش ازدواج کرد خاک بر سر ادمای عقب مانده واپسگرا که به ماقبل تاریخ برگشتن و رسومات دوران بربری و بت پرستی را احیا میکنن صدرحمت به همون اعراب جاهلی که دختر زنده به گور می کردن

سلام ممنون از نویسنده ما باید دنبال حقایق باشیم نه تعصب کورکورانه این متن واقعی منشور کوروش است ولی متاسفانه خیلی متن جعلی از منشور در سایت ها زده اند و مردم ان را قبول کرده اند بدون اینکه تحقیق کند ترجمه متن کوروش اولین بار توسط سر راولینسون به انگلیسی ترجمه شد وبعد از او پرفسور ارفعی که الان تنها فرد در دنیا است که زبان اکدی می داند و عیلامی که در دوره شاه رفت واین کار را انجام داد والان هم در قید حیات است و بیشتر کتیبه های تخت جمشید را هم ایشان ترجمه کرده جهت اطلاع بعضی از این نظرات که نمی خواهند تحقیق کند و از روی تعصب یک حرفی می زنند ممنون نویسنده که حقیقت یابید

سلام بر شما دقیقا، اولین ترجمه به فارسی توسط آقای ارفعی انجام شد، ولی در زمان شاه اشرف ترجمه جعلی از منشور را برای مقاصد شوم و نادرست خود انجام داد. هزینه های هنگفت و بالای جشن 2500 ساله و گردآوری سران کشور ها و زجر دادن و در تنگنا قرار دادن مردم آن زمان تنها برای این بود که گفته شود کوروش بخواب

دوست [...]، ذی القرنین با اسبابی که خداوند به او داده بود در یک لحظه از غرب به مشرق میرفت، آیا خداوند همین اسباب را به کوروش داده بود؟ کوروش خودش نوشته . که من به بت مردوک اعتقد قلبی دارم،

بنام خدا خب اگه کینه شخصی با کوروش داری چرا اسمشو تو اینترنت خراب میکنی؟؟؟؟؟ کوروش در دین مزدیستا(زرتشت) بود و بعد از فتح بابل اونم بدون جنگ و خونریزی فقط مردوک رو ستایش کرد کاری که قبیل او انجام نشد و بعد او تکرار نشد که خدای شهر مقلوب ستایش شود و درمورد کتیبه ای که گفتی لطفا بیشتر مطالعه کن اونوقت بیشتر میفهمی بهت پیشنهاد میکنم به ویکیپدیا یه سر کوچیک بزنی

1. حتی یک کتیبه و یک داده روشن تاریخی هم وجود ندارد که کورش از زرتشت نامی برده باشد. حتی یک کتیبه هم وجود ندارد که کورش از اهورامزدا نامی برده باشد. اینکه میگویید کورش زرتشتی بود، تنها بافته‌های ذهنی و تخیلات شماست. 2. میگویید فتح بابل بدون خونریزی، در حالیکه نمیدانید کورش در اوپیس چنان کشتاری به راه انداخت که امکان هرگونه مقاومت را از نیروهای مقابل سلب کرده بود (رعب و وحشت) و شهر بابیلون هم با کودتا و فریبکاری فتح شد. نه با صلح! 3. کورش، تنها به ستایش ساده مردوک نپرداخت. بلکه به روشنی او را خدای آسمان و زمین معرفی کرده است. 4. ویکیپدیا توسط هر کس قابل ویرایش است. اصلا منبع مهم و معتبر محسوب نمی‌شود. حتی خود شما می‌توانید مقالات آن را ویرایش کنید. به جای مطالعه ویکی‌پدیا منابع مهم پژوهشی را مطالعه بفرمایید.

منشور کوروش رو کامل بخون دوست عزیز

منبع میخوای؟؟؟؟ یک بار بصورت کامل منشور کوروش رو بخون به بزرگیش پی میبری

منشور کورش سند بت‌پرستی و ترویج شرک و تبعاً دهن‌کجی به یکتاپرستی است. نه سند بزرگی کورش. نهایت چیزی که در منشور هست، خودپسندی و تکبر کورش و مباهات او به این است که مردم از جاهای دور برای من باج آوردند و بر پاهایم بوسه زدند. کسی که به این امر افتخار میکند، یک عقده‌ای سرخورده است. نه یک انسان بزرگ.

ببین چه زمانی این حرف را زده. زمانی که همه به کشتن و قتل و غارت دیگران افتخار می کردند!

این سبک صحبت تنها از کسی هست که نگاهش هم به منشور کوروش نیافتاده است. اگر شما یک مرتبه ترجمه درست از منشور را بخوانید، متوجه می شوید سند بت پرستی کوروش همین منشور او هست.

ای جان منم به خدای مردوک ایمان آوردم

مردوک خدای خدایان.من قبولش دارم.شما اگه در مورد تمدن سومریان خوانده باشد و ترجمه کتیبه های چند هزار سال پیش رو خوانده باشد اونوقت متوجه میشید که مردوک کیست. کتیبه ها و سنگ نوشته های ۶۰۰۰هزار سال پیش یعنی ۴هزار سال قبل از قران. روی اونا نوشته که مردوک از اسمان امد و در ۶ روز همه چیز را پدید اورد. خیلی چیزا نوشته که گفتنش اینجا بی فایدس.چون همه شما تعصب دارین به خدا و قران. پس منم توضیحی نمیدم چون اهل جر و بحث و سوال و جواب نیستم.فقط همینو میگم که کوروش اشتباه نکرده در مورد ستایش خدای خدایان مردوک

سخنان شما بی‌سند است. با متهم کردن دیگران به "تعصب" از ارائه سند فرار نکنید. ما اسناد "بت بودن" مردوک را ارائه کردیم. همین امروز هم بت مردوک در موزه بریتانیا (British Museum) موجود است. آن وقت شما میگویید از آسمان آمد پایین و همه چیز را خلق کرد؟ و عحیب است که خود را شخصیتی بدون تعصب مینامید.

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو!

به نظر من شما از کوروش و تمام گذشته جهت ترویج یک طرفه خودتون به عنوان یک یکتا پرست فاشیست موفق بودین

ميگويند: سفير انگليس در دهلي ازمسيري در حال گذر بود، ميبيند يك جوان هندي، لگدي به گاوي ميزند؛ گاوي كه درهندوستان مقدس است! سفير انگليس ازخودرو خود پياده شده و به سوي گاو ميدود و گاو را ميبوسد! در اين لحظه گاو ادرار ميكند و سفير انگليس با ادرار گاو دست و صورتش راميشويد! بقيه مردم حاضر كه ميبينند يك غريبه اينقدر گاو را محترم ميشمارد، در جلوى گاو ،سجده ميكنند و آن جوان را مجازات ميكنند. همراه سفير انگليس با تعجب ميپرسد: چرا اين كار را كرديد؟! سفير ميگويد: لگد اين جوان آگاه، ميرفت كه فرهنگ هندوستان را پنجاه سال جلو بياندازد، ولي من نگذاشتم! جهل و خرافات عامل اصلی عقب ماندگی ملتهاست دشمنان یک ملت رواج دهنده جهل و خرافات در فرهنگ آن ملت هستند. (دقیقا کاری که کورش در بابل انجام داد. تشویق مردم به بت پرستی).

احترام به ادیان ربطی بعد عقیده شخصی کوروش ندارد ، همانطور که انجام اعمال و عبادات پيروان ادیان غیر از اسلام و شیعه جعفری ربطی به عقيده مذهبی رهبر کنونی ایران ندارد و نمیشه گفت چون زرتشتی و مسیحی و یهودی و سنی مذهب در ایران در مکان مخصوص بخودشان نیایش های خاص و بزبان خودشان انجام می دهند رهبر شیعه مذهب ایران هم همان اعتقاد را دارد . ضمنن بعضی کتب تاریخی مربوط به ایران باستان جهت دار و بر علیه تاریخ واقعي نوشته شده و قابل استناد نیست

شما کمی در مورد احترام به ادیان گذاشتن و پرستش خدای دیگر ادیان تحقیق کنید.

سلام. کورش فقط احترام نگذاشت. بلکه به روشنی می‌گوید مردوک را پرستش میکند. حتی نماد بعل در کاخ منسوب به کورش و معبد بت مردوک در تخت جمشید هم موجود است. شما حاضرید به خاطر احترام به بت‌پرستان نماد بتها را در خانه خود نگه دارید؟ شاید بتوان سکوت را حمل بر احترام کرد. ولی این سخنان صریح کورش در بت‌پرستی، فراتر از احترام است.

دوست عزیز وبلاگ نویس سیاست یعنی اینکه یک حرف را به صورتهای مختلف بیان کنی کاری که کورش در این فن خبره بود مگر الان هم همین سیاست هارو با الگو گرفتن از کار کورش تو تمام دنیا انجام نمیدن همین حرفهای قشنگ قشنگ دموکراسی ولی کورش اقدام وعمل داشت مردم را با احترام به داشته هایشان پاس میداشت وبرای احترامشام احترام قایل بود این نامش بت پرستی نیست

احترام کورش به مردم تنها یک شعار است. کورش آنجایی که برای حفظ قدرت نیاز بود، در مقابل بت‌ها -بعل و مردوک و ...- کرنش و تعظیم می‌کرد. آنجایی هم که لازم می‌دید، می‌کشت و از اجساد انسان‌ها برای خود نردبان می‌ساخت. مانند آنچه بر سر اوپیس آورد. مانند حمله او به ماساگت‌ها و... به هر حال این نامش احترام نیست. بلکه دنیای امروز این رفتار را ب اسم ماکیاولیسم می‌شناسد. سیاست‌ورزی ناجوانمردانه.

اُستاد گرانقدر كه اين موضوع بت بودن و بت پرستى يه پادشاهى هزاران سال پيش برايتان اهميت سر هم كردن مطلب و بحث بى انتها دارد، شما مى دانيد كه الله هم بُت بوده است؟ سه دختر داشته به نام هاى لات و عزى و منات كه سه بت مهم بودند؟ مى دانيد؟ فقط ميخواهم اگر نميدانيد بدانيد. كوروش يا محمد، آنچنان فرقى ندارند. فقط محمد باسوادتر بود.

آقای علی ثریایی این حرف را نزنید. اگر قصدتان لجبازی است که برایتان متأسفم. اگر هم منظورتان حق‌جویی است، پس این نوشتار را بخوانید که مدت‌ها پیش پاسخ داده شد که الله بت نبود (این شایعه برای اهل تاریخ بسیار مضحک است و عجیب است که برخی چطور به راحتی هر حرفی را باور میکنند). مقاله: [http://www.adyannet.com/fa/news/16017]

نويسنده بنظرم شما هنوز معنى بت پرستى رو بخوبى درك نكردى چون اساسا بت پرستى ستايش مجمسه نبوده بلكه ستايش كسى بوده كه اون مجسمه رو به شكل و به يادش ميساختن. ضمنا طبق تحقيقات من مردوك يه موجودى از سياره هاى ديگه بوده و يكى از كسانى كه انسانيت و حيات روى كره زمين رو خلق كردن و ميشه گفت خالق وجود نداره بلكه خالقين بودند كه ما رو بوجود آوردند...

مردوک یک بت بود. حال اگر بگوییم این بت نمادی از یک موجودِ فرازمینی بوده، آیا می‌توان گقت که پرستش و ستایش این بت، رفتاری درست بوده است؟

مطلبی که در مورد مردوک بیان داشتید را باید مستند کنید و الا صرف تحقیقات شخصی بدون رفرنس فایده ندارد. بت پرستی در فرهنگ لغت دهخدا یعنی پرسیدن بت و آنچه شما بیان داشتید در تفکر عامه جایگاهی ندارد و زمانی که گفته میشود که کوروش بت مردوک را ستایش و احترام و پرستید، یعنی همان مجسمه را پرستید نه آنچه شما در این زمان برای توجیه کار کوروش بیان داشتید.

مخلوق اول کی بوده است؟ برخی مردوک را روح حضرت محمد ص دانسته اند گروه تلگرامی اسلام و مسیحیت توجه بفرمایید که مردوک یا مردوخ، بت نیست. بلکه نام مخلوق اول خدا بوده است در نزد این قوم. همۀ اقوام، مخلوق اول را می شناخته اند. یعنی روح پیامبر خاتم را که ناظر و شاهد اعمال بندگان بوده است؛ مومنان را یاری می داده و کافران را تأدیب می فرموده. عبارت دیگر برای مخلوق اول، «عقل کل» یا «حکمت» است. اقوام سامی، از مخلوق اول با نام صوفیا (حکمت) یاد می کردند. قوم یهود او را با نام ماشیح می شناختند [بلکه ماشیاه، که به معنای منجی خدایی است]. در ایران به او سوشیانت (منجی) می گفتند و در یونان او را به نام لوگوس (حکمت) می شناخته اند و... اشاره ای می کنم که ریشه های فلسفه/ فلسفه در همین موضوع است. زیرا عده ای از موحدان یونانی برای آنکه به شرک هموطنان خود آلوده نشوند جمع و هیئتی را درست کردند به نام «محبّان صوفیا» (فیلو صوفیا = فلصفه). مقصود آنها از صوفیا، همان عقل نخستین و مخلوق اول خدا بود. آنها به جای لفظ یونانی لوگوس، از لغت صوفیا که یک لغت سامی است استفاده کردند. در آثار بنیانگذران فلصفه می توان مقصود آنها را فهمید. افرادی مانند هراکلیتوس، پارمنیدس، تالس و... برای نمونه، در قطعۀ 50 از آثار به جای مانده از هراکلیتوس دیده می شود که او به هموطنان خود توصیه می کرده که به عقل خودشان تکیه مکنند بلکه به آن عقل بیرونی که به ما می گوید منشأ جهان یک چیز واحد است.

امیر اهوارکی, [25.06.17 05:54] در آثار فلاسفۀ قدیم به وفور دیده می شود که از عقل اول به عنوان رئیس جهان، یاد می شده است. آثار فیلسوفان رواقی در این خصوص حیرت انگیز است. آنها به درستی اعتقاد داشتند که لوگوس، رئیس زمین است لذا اجازه نمی دهد هر چیزی در طبیعت رخ دهد. و اگر او همه چیز ر اتقدیر می کند پس هیچ چیز شر در جهان، امکان وقوع نخواهد داشت. جبرگرایی آنها به همین سبب بود. لذا با بررسی زندگی رواقیان می بینیم که آنها جزو شادترین و صبورترین افراد در تاریخ یونان بوده اند. (ای کاش ما هم به اندازۀ آنها ولایت پذیر بودیم و به این حقیقت ایمان داشتیم). سقراط، افلاطون و ارسطو و همۀ فلاسفۀ قدیم از جمله فلوطین، مکرراً از لوگوس سخن گفته اند و او را ستوده اند. آثار و تحقیقات آنها کاملاً بر لوگوس مبتنی بود. مثلاً ارسطو کتاب «اخلاق» خود را بر اساس تعالیم لوگوس نوشت. همچنین کتاب منطق خود را به لوگوس منتسب کرد. او می گفت: لوگوس به ما «خوب سخن گفتن» را می آموزد. لذا نام Logic را برای آن برگزید که از Logos منشعب شده است. اگر کسی آثار فلاسفۀ قدیم را بخواند به دو حقیقت خیلی عجیب پی می برد. اولاً آنها مردم را به «عقل بیرونی» یعنی لوگوس دعوت می کردند و نه به عقل گرایی صرف که خاص فلاسفۀ بعد از دکارت است. ثانیاً که آنها چقدر مؤمن و ولایت پذیر بوده اند. مخصوصاً که می گفتند که صدای لوگوس را می شنوند که به آنها تعلیم می دهد و در درونشان با آنها سخن می گوید. و مقصود آنها از «حیوان ناطق»، همین نطق درونی بود که نوعی از وحی است که با واسطۀ عقل، جاریان دارد. آنها عقل ما را موهبت لوگوس به انسان ها می دانستند و صحیح هم هست. (چنانکه در عهد عتیق نیز آمده است و سراسر باب هشتم از امثال سلیمان، سخنان حکمت یا همان ماشیح است در خطاب به انسان ها). در ضمن یونانیان مشرک نبودد بلکه خداوند را به عنوان خالق و مدبّر جهان قبول داشتند اما لوگوس را واسطۀ فیض می دانسته اند. برای تفصیل بیشتر به مدخل «لوگوس» در دائرة المعارف های مختلف رجوع کنید. دو نمونه که به فارسی ترجمه شده اند: 1ـ زبان شناسی و ادبیات (تاریخچۀ چند اصطلاح)، ترجمۀ کورش صفوی، نشر هرمس، 1377 [ترجمۀ چند مدخل از یک دائرة المعارف آلمانی در فلسفه] 2ـ فصلنامۀ نقد و نظر، تابستان و پاییز 1377، شماره 16-15/ لوگوس، ژان پین، ترجمۀ اعظم پویا ............................................................................................................... ممکن است این سؤال پیش آید که چطور همۀ مردم جهان، مخلوق اول را می شناخته اند. حقیقت این است که این تعلیم را انبیاء در جان شهرت داده و «معروف» کرده اند. از آیات 81 تا 83 آل عمران برمی آید که خداوند از انبیاء پیمان گرفته است که از رسول خود در جهان سخن بگویند. او درست است که در مقام آخرین پیامبر به عرصۀ گیتی می آید اما روح شریف او، مخلوق اول خدا است و خلیفۀ خداوند در زمین (بقره/ 30). متأسفانه اغلب مفسران، استخلاف را بر حضرت آدم حمل کرده اند یا حتی نوع بشر. در حالیکه این کلمه اشاره دارد به حضرت رسول اکرم که مخلوق اول خداوند بوده است. «شاهد» بودن حضرت رسول الله در قرآن نیز به همین معنی است. او تا زمان تولد جسمانی اش شاهد اعمال بندگان بوده و این مسئولیت بعد از او به امامان دوازده گانه سپرده شده است. در قواعد فقهی آمده که حکم فرزند، همچون حکم پدر است. لذا فرزندان رسول خدا این مقام را از آن حضرت به ارث بردند. به همین سبب است که خداوند داوری در قیامت را به حضرت رسول اکرم و اوصیاء او سپرده است. چون آنها «شاهد» اعمال بندگان بوده اند. سخن حیرت انگیز و صحیحی در انجیل متی باب 25 آمده که به طور مبسوط به داوری ماشیح در قیامت می پردازد. اینکه وقتی پادشاه بر مسند داوری می نشیند، خوبان را در طرف راست خود جمع می کند و بدان را در سمت چپ. پس او از خوبان تشکر می کند که شما به من نیکی کردید پس بهشت را به میراث گیرید. برخی از آنها می گویند ما اصلاً تو را ندیده ایم. آنگاه «پادشاه در جواب ایشان گوید: هر آینه به شما می گویم آنچه به یکی از این برادران کوچک من کردید به من کرده اید» [متی 25/ 40]. با همین استدلال، بدان به جهنم می روند چون به پیامبران قوم خود بدی کرده اند. شاید لازم باشد اشاره ای کنم که همۀ انبیاء، مختص به قوم خود بوده اند؛ حتی انبیاء اولو العزم. لذا پیامبران پیشین همگی، زمان و مکان و مخاطبان محدودی داشته اند. فقط حضرت رسول الله است که رسول مطلق خدا است، برای همۀ زمان ها و همۀ مکان ها و همه انسان ها. زیرا روح مبارک او، پیش از آنکه زمان و مکان و انسان خلق شود آفریده شد. از این منظر آیات بسیاری از قرآن که ما به سادگی از آن می گذریم به درستی معنا می شوند. وقتی حضرت یعقوب می فرمود از روح الله ناامید نباشید [یوسف/ 87] احتمالاً مقصودش همان مخلوق اول خدا بوده است که مؤمنان را یاری می رسانده. یا وقتی سامری گفت که من یک مشت خاک از جای پای «الرسول» برگرفتم [طه/ 96] اشاره داشت به روح رسول خدا که برخی او را دیده بودند وقتی که دریا را می شکافت. در تورات کنونی آمده است که فرشتۀ خدا دریا را شکافت و بنی اسرائیل را تا فلسطین راهنمایی کرد. که البته سراسر غلط نیست. زیرا از آن حقیقت غالباً به «الروح» یاد می شده است. یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّی. یا در ابتدای انجیل متی آنجا که بعد از تعمید یحیی می گوید که روح خدا مانند کبوتری نازل شد و بر عیسی آمد [متی 3/ 16]. تحقیقات راقم نشان می دهد که اصطلاح «پسر خدا» سخن مردم عوام یهود بود برای اشاره به مخلوق اول. و مقصود آنها این بود که او جانشین خدا در زمین است (خلیفة الله). لذا به تبع تعالیم پولس که عیسی را ماشیح می خواند به آن حضرت، «پسر خدا» گفته شد. این ادعا البته دروغ است زیرا اناجیل سعی دارند حضرت عیسی را مخلوق اول خدا و ماشیح موعود معرفی کنند. در حالیکه هیچ کجا در اناجیل دیده نمی شود که عیسی(ع) آشکارا خود را ماشیح معرفی کرده باشد بلکه حتی بر خلاف آن سخنانی فرموده است که ماشیح از نسل داوود نخواهد آمد (متی 22/ 41 تا 45) و کسانی که ادعا می کنند عیسی همان ماشیح موعود است، فریبکارند و حواریان نباید فریب آنها را بخورند (متی 24/ 4 و 5). این فقره بر پولس صدق می کند. مخصوصاً که حضرت پطرس در باب دوم از نامۀ دوم خود در عهد جدید، به تفصیل توضیح می دهد که چگونه این افراد دروغگو ظاهر شده و مردم را فریب داده اند. آنطور که بنده احصاء کرده ام ماشیح در عهدین با هفتاد خصلت معرفی شده است. در همۀ کتب انبیاء این حقیقت هنوز باقی است. این مقدمات می تواند مطالعه کنندگان را در این مسیر یاری رساند. از همۀ اینها واضح تر و کامل تر، کتاب حکمت سلیمان است که از میراث یهود است اما جزو کتب سود آپوکریفا محسوب می شود. این کتاب در کمال تعجب اصلاً تحریف نشده یا تحریفاتش بسیار اندک است. مسیحیان کاتولیک آن را جزو کتب قانونی خود می آورند (کتاب های قانونی ثانی، ترجمۀ پیروز سیار، نشر نی، 1380). اما مسیحیان پروتستان به تبعیت از یهود، از سال 1828 میلادی این کتاب را با هشت متن دیگر از کتب خود خارج کرده اند. مطالعۀ متن این رساله ممکن است مؤمنانی که حقیقت آن را می فهمند به جایی برساند که همام بعد از شنیدن خطبۀ امیرالمؤمنین رسید.

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.