افزودن نظر جدید

عرض سلام مجدد خدمت شما ؛ خدا رو شکر که در زمینه معارف دغدغه مندید . اینکه در ادبیات برای پرهیز از اطاله ی کلام نقطه چین می آورند را کاری نداریم اینکه آای حجامی برای چه آوردند جای سوال دارد همانطور که یک نمونه از دوزندگی های حجامی آورده شد و با متن اصلی جزوه تطبیق داده شد ظاهرا غرض دیگری درکار بوده چه اینکه تفاوت معنایی زیادی را در القا به مخاطب با این کار خود ایجاد کرده است ضمن اینکه این شرط صدق و امانت داری در نقد را نمی رساند و نمی توان برای متنی که کسی دیگر نوشته نقطه چین گذاشت ، اونی که شما گفتید برای نوشته ی دیگری صدق نمی کند ؛ متوجه مورد دوم شما نمی شم ، اگر جزوات آقای یعقوبی را بدون غرض ورزی و تعصبات مطالعه کرده باشید می بینید که در پاورقی ها و متن جزوه به آیات و روایات استناد شده و نیز مطالب ایشان منطبق با عقل بشری است که امام کاظم علیه السلام آن را حجت درون افراد دانسته اند و البته فطرت که خداوند در قرآن خود به این مورد پرداخته است پس می تواند بعنوان یک ملاک باشد و آقای یعقوبی نیز معارف مطرح شده شان منطبق با فطرت است ؛ در مورد بدعت ؛ بدعت در معنای لغوی كار نو و بى سابقه ‏اى است كه بیانگر نوعى حسن وكمال درفاعل است، چنانكه ‏یكى‏از صفات خداوند «بدیع» است: «بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[بقره/ ۱۱۷] که ما خود هم گفتیم معارف آقای یعقوبی در تاریخ 1400 ساله مطرح نشده و نو و تازه است . اما در مورد معنای اصطلاحی آن طبق فرموده ی امیرالمونین یعنی روشی که بعد از پیامبر ایجاد شده است (عاصم بن حمید روایت كرده كه: شخصى خدمت امیر المؤمنین علیه السلام رسید و عرض كرد معنى این كلمات چیست: سنّت، بدعت، جماعت، و فرقه؟ امیر المؤمنین فرمود: «سنّت» راه و روشى است كه پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله مقرّر فرموده، و «بدعت» روشى است كه بعد از آن حضرت پیدا شده، و «جماعت» آنانند كه به حقّ معتقدند، اگر چه اندك باشند، و «فرقه» پیروان باطلند اگر چه بسیار باشند. معانی الأخبار، ص: ۱۵۴ ) حال سوالی مطرح می شود ایشان چه روشی بنا کرده که در دین نبوده ؟! درحالیکه تمامی مطالب ایشان منطبق با آیات و روایات و عقل و فطرت است و حتی رفتارهای خود ایشان کاملا منطبق با خواست خداوند و اهل بیت است ، کمی منصف باشید ؛ اگر تمامی مطالب و جزوات ایشان با دقت خوانده شود مشخص می شود که وقتی می گویند " دیده ها مال ما نیست " یعنی چه (که این جمله خود مفهومی قرآنی دارد )، و مال کیست و معلم ایشان کیست ؛ نمی دانم تعریف شما از مفسر چیست دقیقا اما همین رجبعلی و حاجاقا دولابی توضیحاتی از برخی آیات داده اند که بی نظیر است شاید شما توجه به صرف و نحو و شأن نزول آیات و توجه به لغت نامه های قطور و این چنین چیزها را فقط تفسیر می دانید که باید خدمتتان عرض شود که اینها بارها در تفسیر آیات قرآن به بن بست خورده اند و هیچ دلیل قرآنی برایشان یافت نشده است! می دانید چرا ؟ چون قرآن در قالب صرف و نحو نازل نشده که برخی اینقدر سنگ آن را به سینه می زنند اگر هم جایی به کسی توسط اهل بیت توصیه به آن شده باید دانست ک اهل بیت با توجه به مخاطب و سطح او وی را تربیت می کردند به یک مورد اشاره می شود برای اثبات اینکه قرآن در قالب صرف و نحو نازل نشده ، در قرآن در مورد حضرت مریم آمده : " کانت من القانتین " درحالیکه باتوجه به قوانین علم صرف حضرت مریم مونث است و باید برای مونث آورد ه شود " القانتات " نه قانتین که برای مذکر است! و یا به حضرت آدم فرموده شده " وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ ، زوج حضرت ادم مگر مونت نیست پس چرا گفته شده " زوجک " باید می فرمود " زوجتک " ! . ابن عباس را که می شناسید ، همان شخصی که بسیار به علوم این چنینی عالم بود و شاگرد اول این علوم در زمان خود بود و... اما همین شخص وقتی با میثم تمار مواجه می شود و میثم قدری از تفسیرهای سطح بالای قران را برای وی بازگو می کند وی هاج و واج می ماند که اینها را میثم از کجا آورده است ! ، در حالیکه وی مفسر بزرگی بوده ظاهرا ؛ به خاطر این است که میثم مورد تربیت های خاصه ی امام علی قرار گرفت هرچند حدودا 4 سال و خرده ای بیشتر از محضر ایشان بهره نبرد اما تربیت خاصه شده بود میثمی که علاوه بر اینکه ازنحوه ی مرگ خود و برخی امور دیگر آگاه بود ، از تفسیرهای سطح بالای قرآن هم به لطف معلمش نوشیده بود ، بله امام به میثم و سلمان صرف و نحو را توصیه نکردند ! به این شاگردان بزرگوار نگفتند چون سطح آن علوم بالا نیست! همین ابن عباس (که البته ایشان محب اهل بیت بوده اما قابل قیاس با میثم و سلمان که شیعه به معنای واقعی کلمه نه اسمی بودند، نیست) از همراهی امام زمانش بسمت کربلا جا ماند و حتی امام حسین صلوات الله را نصیحت هم کرد! رعایت ادب و احترام در نقد و مناظره وظیفه ی همگانی ماست دوست گرامی! من همچنان منتطر ادله ی مستدل به آیات و روایات و عقل و فطرت بشری برای مطالبی که وبلاگ انصاف مطرح کرده اند در جوابیه ی آقای حجامی از طرف ایشان و یا دیگران هستم ( برای بند بند جوابیه ی این وبلاگ ) . چراک آن معارف مطرح شده وسط آقای یعقوبی را با ادله ی منطبق با آیات و روایات و عقل و فطرت بیان می دارد ضمن اینکه با پاسخ آفای حجامی را نیز با همین منابع یان می دارد ؛ گفتگوی این وبلاگ با شهروند دردمند هم در همین مضامین است. www.ensaaf.blogfa.com صبح ظهور نزدیک است و حق پشت پرده نخواهد ماند ... ألیس الصبح بالقریب؟! گفتگو های من و شما ظاهرا به بگو مگو شبیه شده که خیری در آن نیست! ان شاءالله همگی پیرو حقیقی و همه جانبه ی رهبر معظم انقلابِ پر نورمان باشیم . خدا نگهدار
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.