افزودن نظر جدید

هیچ انسانی کامل نیست ... مبادا خود را بالاتر از قومی و ملتی بدانید حال آنکه شاید شما پستر باشید! ... هیچ انسانی کامل نیست چه آخوند چه درویش ! انحراف دین از عمل نکردن به اونه .. از توهین به عقیده ها و سرکوب کردن شروع می شه... مگر اسلام مال امروزه! از قدیم بوده اما اینی که شما با تفکرات خودت فکر می کنی در مسیر درستی و بقیه نادرست درست نیست! نه عزیز دل برادر. صوفی در برهه های زمان تطور معنا یافته و معانی متنوعی داشته است. در زمان ائمه بر افراد شیادی اطلاق میبشده که در برابر اهل بیت ایستاده بودند و مکتبی باطل را ارائه دادند. اینها را کدام عارف حقیقی تائید کرده است؟کدام عارف را دیدید که سبیل هایش را بزرگ کند و به خانقاه برود؟ عزیز دل من. شما صلاحیت نوشتن مقاله درباره عرفان را ندارید. حضرت علامه میفرمودند کار را این بوق علی شاه ها خراب کرده اند. حقیر عرض میکنم کار را آن بوق علی شاه ها و شمایی که بین ان ها و عرفای اصیل تماییز قائل نمیشوید خراب نمودید. علامه شیخ بهائی درباره تصوف در جلد پنجم کشکول مینویسند :(تصوف علمی است که در آن از ذات احدیه، و اسماء و صفاتش از آن حیث که رساننده مظاهر و منسوباتشان به ذات اویند بحث میکند. پس موضوع تصوف ذات احدی و نعوت ازلی و صفات سرمدی حق است ،و مسائل تصوف،نحوه صدور کثرت از ذات احدی و نحوه رجوع کثرت به ذات، و بیان مظاهر اسمای الهی و نعوت ربانی ، وکیفیت رجوع اهل الله ، و نحوه سلوک و مجاهدت و ریاضاتشان ، و بیان نتیجه هر یک از اعمال و اذکار در دنیا و آخرت بر وجه ثابت در نفس امر است و مبادی تصوف شناخت حد و تعریف و غایت آن و اصطلاحات قوم را در این دانستن است.) جناب علامه الهی قمشه ای نقل میفرمایند: ((بطور کلی اگر معنی تصوف و صوفی عالمان ربانی هستند که دارای مقام معرفت الله و تخلق باخلاق الله و تهذیب نفس به عبادت و ریاضت و مجاهده است و مخالفت هوای نفس و تزکیه روح و پاک ساخت دل از عشق و محبت ماسوی الله است و هدایت و تربیت خلق به معرفت و خداشناسی و اخلاق حسنه و علم و عمل خالص و ذکر و فکر در اسماء و اوصاف الهی است و ترک شهوات حیوانی و فضولات دنیو.ی و اسان و خدمت بی ریا به خلق است و دستگیری از بیچارگان و اعانت مظلومان و ارشاد گمراهان وادی توحید و خداشناسی است به حقیقت آنان شاگردان عالی مدرسه انبیا و این طریقه قرآن و مدرسه قران است که خلق را بر آن دعوت فرموده و پیروی حقیقی چون اصحاب صفه از رسول اکرم و اوصیای او است صلوات الله علیهم اجمعین. لیکن باید دانست که مصداق تصوف و وصوفی و عارف بالله به این معنی نادری را در دوران عالم میتوان یافت مانند زید و اویس قرن و کمیل و میثم و خواجه ربیع و ابوبصیر و هشام حکم و پسر ادهم و امثالهم در زمان ابونصر و ابوعلی و ابوالحسن و ابوسعید ابوالخیر و خواجه طوسی و محیی الدین و عارف رومی و سنائی و حافظ و سعدی و شیخ اشراق و صدرا و فیض و حکیم سبزواری بوده اند و یا اینان خود از آن عارفان و صوفیان صفایند اما امروز که اثری از آن عالمان عارف سر امام کمتر یافت میشود خدای ما را به آن خداپرستان واقعی رهنماید و به مقام شامخ آنان برساند که آن ها انسان حقیقی و خضر و موسای عقل و زنده به آب حیات معرفت اللهاند. و اگر معنی صوفی و تصوف عبارت از ادعای دروغ مقام ولایت است و نیابت خاصه به هوای نفس و حب ریاست و خرقه بازی و سالوسی و ریا و دکان داری و فریب دادن مردم ساده لوح و تشکلات و امور موضوعه موهوم و القاء اوهام و تخیلات بر مردم زودباور به ادعای کرامات دروغ که عارف براستی گوید: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد تا بالنتیجه از لذات دنیوی کاملا برخوردار گردند و به افسون و فریب جمعی را گرد خود به نام فقر و درویشی و ارشاد جمع کرده و دکانی از آیاتو اخبار عرفانی و گفتار نظم و نثر بزرگان حکما و علمای ربانی باز کنند و حرف مردان خدا را بدزدند برای متاع دکان خود چنانکه عارف قیومی ملای رومی فرماید: چنان دزدی حرفمردان خدا تا فروشی و ستانی مرحبا و ادامه میدهد تا اینکه میگوید.و این گونه صوفی در هر دوره بسیار بوده و هستند ضعفف الطالب و المطلوب.گر این است معنی صوفی صد نفرین حق بر این مردم باد که بد نام کننده نکونامان عالمندو از حدیث حضرت علی ع در اصول کافی در بیان تقسیم علماء به علمای حقیقی متقی خداپرست مخالف هوای نفس که هادی و خیرخواه و خدمتگذاران معنوی خلقند ، و دیگر علمای ظاهری مدعی ریاکار و مجادل و ریاست طلب و طلب جاه و جلال دنیوی که مضل و گمراه کننده ردم اند این دو معنی را که در تصوف گفتیم بخوبی توان یافت.)) روایات اهل بیت روی سر ماجا دارد و ما از ان متصوفه و افعال و رفتارشان برائت میجوییم. اما این واژه صوفی که در عبارت ابن عربی امده با ان صوفیه صرفا تشابه اسمی دارند و لا غیر.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.