حکمت سکوت امام علی(ع) در برابر قاتلین حضرت زهرا (س)

  • 1398/10/13 - 01:00
یکی از سؤالاتی که درباره ماجرای شهادت صدیقه طاهره حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد، حکمت سکوت امام علی (علیه السلام) در برابر قاتلین حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. البته در واقع سؤال را باید کلی‎تر مطرح کرد. اصلاً چرا خداوند جلوی آسیب‎هایی که به اولیائش می‎رسد را نمی‎گیرد؟ چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که می‎دانستند...

یکی از سؤالاتی که درباره ماجرای شهادت صدیقه طاهره حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد، حکمت سکوت امام علی (علیه السلام) در برابر قاتلین حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. البته در واقع سؤال را باید کلی‎تر مطرح نمود. اصلا چرا خداوند جلوی آسیب‎هایی که به اولیائش می‎رسد را نمی‎گیرد؟ چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که می‎دانستند چه افرادی دختر و فرزندانش را به شهادت خواهند رساند،‌ جلوی آنها را نگرفتند؟ و در آخر هم چرا مولا علی (علیه السلام) با قاتلین زهرا (سلام الله علیها) نجنگیدند و حقّ خلافت الهیشان را مؤاخذه نکردند؟

پاسخ این است که آیات و روایات و تاریخ نشان می‎دهد که بنای خداوند بر این نبوده است که همیشه جلوی کفار و مشرکین و منافقین را بگیرد و اولیائش همیشه پیروز باشند، بلکه دنیا محل امتحان است و امکان گناه و فساد برای همه وجود دارد. فلذا در طول تاریخ انبیاء و اولیاء بزرگی هزاران سختی و آزار را تحمل نموده و حتی به قتل رسیده‎اند. خداوند می‎فرماید: « وَتِلْكَ الأَيّامُ نُدَاوِلُها بَيْنَ النّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللهُ الَّذِيْنَ آمَنُوْا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءً [آل عمران/140] و ما اين روزها[ى شكست و پيروزى‏] را ميان مردم به نوبت مى‏‌گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كسانى را كه [واقعاً] ايمان آورده‏‌اند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد.»

و اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز نمی‎خواستند قبل از وقوع جرم، مجرم را مؤاخذه نمایند همانطور که با آنکه منافقینی که قصد ترور ایشان را داشتند را می‎شناخت ولی مجازاتشان نکرد و فرمود: «أَكْرَهُ أَنْ تَقُولَ الْعَرَبُ لَمَّا ظَفِرَ بِأَصْحَابِهِ أَقْبَلَ يَقْتُلُهُمْ.[1] نمی‎خواهم عرب بگوید، هنگامی که (پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اصحابش دست می‎یابد آنان را می‎کشد.» به علاوه ایشان از جانب خداوند دستور به قتل آنان نداشت.

عوامل زیادی نیز سبب شد که مولا علی (علیه السلام) سکوت نمایند. از جمله اینکه افرادی که حاضر به جانفشانی در این راه بودند کم بودند. چنانکه ایشان در خطبه‎ای در مدینه فرمودند: «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ‏ لِي‏ عِدَّةُ أَصْحَابِ‏ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَعْدَاؤُكُمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَئُولُوا إِلَى الْحَقِّ.[2] بخدا قسم اگر به تعداد اصحاب طالوت یا اصحاب بدر یاورانی داشتم که دشمن شما بودند، با شمشیر به شما حمله می‎نمودم تا اینکه به حق بازگردید.»

دلیل دیگر نهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از قیام بود، چراکه اگر حضرت با آن کمی یاور، قیام می‎نمودند،‌ قبل از آنکه پایه‎های اسلام مستحکم شود، زمینه نابودی دین آماده می‎شد و حضرت به قتل می‎رسید. این مطلب در روایات متعددی آمده است. برای نمونه از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) در ضمن وصیت مفصلی فرمودند: «... وَ عَلَيْكَ‏ بِالصَّبْرِ عَلَى‏ مَا يَنْزِلُ‏ بِكَ‏ مِنْهُمْ حَتَّى تَقْدَمَ عَلَي‏ّ.[3] ... و باید بر مصیبت‌هایی بر تو نازل می‎شود، صبر نمایی تا زمانی که به من ملحق گردی.»

نکته دیگر خوف حضرت از ارتداد مسلمین خصوصا تازه مسلمان شدگان بود که در صورت رویداد جنگ بین مسلمین در آن زمان، نمی‎توانستند اعتقاد خود را به اسلام نگه دارند. چنانکه مولا علی (علیه السلام) علت سکوتشان را اینچنین برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) توضیح دادند که: «أ تحبين‏ أن‏ تزول‏ هذه الدعوة من الدنيا؟![4] آیا می‎پسندی که این دعوت(شهادت به رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دنیا محو شود؟!» سیوطی نیز کلام حضرت علی (علیه السلام) در روز شوری نقل نموده تا اینجا که حضرت فرمودند: «بايع الناس أبا بكر و أنا و الله أولى بالأمر منه و أحق به منه، فسمعت وأطعت مخافة أن يرجع الناس كفّاراً يضرب بعضهم رقاب بعض بالسيف.[5] مردم با ابوبکر بیعت نمودند درحالیکه بخدا قسم من بر ولایت امور بر او اولویت داشته و بیشتر حق داشتم، ولی گوش فرا دادم و اطاعت نمودم بخاطر ترس از اینکه مبادا مردم کافر شده گردن یکدیگر را با شمشیر بزنند.»

بنابراین سکوت مولا علی (علیه السلام) در برابر جنایات منافقین و قاتلین حضرت زهرا (سلام الله علیها) و غاصبین خلافتشان، حکمت‎های فراوانی دارد و با این شبهات نمی‎توان ماجراهای اسف‎باری که در تاریخ اسلام رخ داده است را انکار کرد.

پی‌نوشت:

[1]. مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار: ج21، ص196، بيروت: دار إحياء التراث العربي، چاپ: دوم، 1403 ه.ق.
[2]. كلينى، الكافي: ج‏8، ص31، تهران: دار الكتب الإسلامية، چاپ: چهارم، 1407 ه.ق.
[3]. شريف الرضى، خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام): ص73، مشهد: آستان قدس رضوى، چاپ: اول، 1406 ه.ق.
[4]. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة: ج20، ص326، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏.
[5]. سیوطی، مسند فاطمة الزهراء: ص21، حیدر آباد دکن: انوار المعارف، چاپ اول، ۱۴۰۶ ه.ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

دیدگاه‌ها

پس چرا امام حسین قیام کرد ؟ چرا او موقع لشکرکشی علیه حکومت اسلامی نگران ارتداد مسلمانان و نو مسلمانان نبود ؟ میگویید گمان نمیکرد این کار یعنی جنگ داخلی میان مسلمین تبلیغات منفی برای اسلام در پی دارد ؟

حکومت یزید مانند حکومت ابوبکر و عمر، اسلامی نبود. زمان حضرت علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) متفاوت بود. در عصر امام علی (علیه السلام) خطر مرتدین بسیار جدی بود. لیکن در عصر یزید این مسئله به صورت ویژه مطرح نبود. در عصر حضرت علی (علیه السلام) حضرت مجبور به سکوت شدند تا اسلام را حفظ کنند، اما عصر امام حسین (علیه السلام)، عصر روشنگری بود. عصری که اگر امام سکوت میکرد، اسلام از بین میرفت. امام علی علیه السلام با سکوتش خواست تا نهال اسلام از ریشه کنده نشود. امام حسین هم با خونش این درخت را آب داد تا ریشه اش خشک نشود. (موقعیت با موقعیت متفاوت است). هر دو به اسلام خدمت کردند. هر یک به گونه ای.

تشکر ، پاسختون عالی بود

قیام علیه یزیدی که علنا احکام اولیه اسلام را زیر پا می گذاشت قطعا سبب نمیشد مردم فکر کنند این قیام علیه اسلام است(مگر جاهلان افراطی) بنابراین این قیام تهدیدی علیه اسلام نبود بلکه در زمانی که حتی خلیفه ای که به ظاهر بجای پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته، آشکارا شراب میخورد و نبوت را بهانه حکومت میداند(!) فقط قیام یک معصوم میتوانست دین واقعی را نشان دهد و مردم را تکانی دهد و داد. همه مسلمین اگر امروز نمازی میخوانند مدیون قیام حسین علیه السلامند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.