معرفی "نامه سرانجام" از کتابهای مهم اهل‌حق

  • 1393/02/17 - 11:36
از مجموعه کتابهای مهم در فرقه اهل‌حق از "نامه سرانجام" می‌توان نام برد که در قرن هشتم هجری قمری توسط سلطان اسحاق و یارانش به رشته تحریر در آمدهاست. سرانجام دارای شش بخش یا جزو است به نامهای: بارگه بارگه، دوره هفتوانه، گلیم و کول، دوره چهل‌تن، دوره عابدین و خرده سرانجام.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مجموعه کتابهای مهم در فرقه اهل‌حق از "نامه سرانجام" می‌توان نام برد. به مجموعه کتابها و رساله‌های دینی اهل‌حق که در قرن هشتم هجری قمری توسط سلطان اسحاق و یارانش به رشته تحریر در آمده، کلام یا خزانه یا سرانجام گویند.[1] سرانجام دارای شش بخش یا جزو است به نامهای: بارگه بارگه، دوره هفتوانه، گلیم و کول، دوره چهل‌تن، دوره عابدین و خرده سرانجام.
بارگه بارگه:
 درباره فرود آمدن بارگاه ذات احدیت الهی در زمان‌های بس کهن در سرزمین‌های گوناگون ایران و جهان است. همچنین درباره‌ی گردش ارواح فرشتگان در پیکره پیغمبران، پادشاهان، بزرگان و سرداران ایران. این بخش از سرانجام را هفتاد و دو پیر سروده‌اند و هر بند آن مستقل و بدیع است و هر بند به طرز و شیوه‌ای مخصوص سروده شده و در هر یک فکری مخصوص غلبه دارد. در اشعار مزبور به نامداران و بزرگان و قهرمانان تاریخی و افسانه‌ای ایران نیز اشاره شده است.[2]
دوره هفتوانه:
 غالبا از موضوعات مربوط به قربانی و ادعیه و گشت و گذارهای ارواح در هفت طبقه آسمان و خلقت فرشتگان و برگزاری جم‌ها در روز ازل ترکیب یافته است.[3]
گلیم و کول:
 (که به معنی گلیم به دوش و پشمینه پوش است،) درباره‌ی ریاضت‌ها و مجاهدت‌های شخصی به نام "پیر بنیامین" در یمن است که روزگاری دور لباس پشمینه می‌پوشید و در یمن به سقایی می‌پرداخته است. زمانی وی با عده‌ای از یارانش سوار بر کشتی از دریای اسکندریه  می‌گذشته که ناگهان باد وزیدن گرفته و دریا طوفانی و متلاطم می‌گردد. مسافرین کشتی، چندین روز را در سختی و گرسنگی به سر می‌برند. پیر بنیامین برای نجات مسافرین و یارانش به درگاه حق‌تعالی راز و نیاز می‌نماید و سرانجام دعای وی مستجاب می‌گردد و همگی از طوفان نجات می‌یابند و به خدمت سلطان باز می‌گردند.[4]
دوره چهل تن:
 درباره‌ی آفرینش چهل تن از فرشتگان است که از روز ازل برای رازداری آفریده شده و در قرن هشتم هجری قمری ارواح آنان در پیکره‌ی چهل تن تجلی نمود و آنان مردم را به یکتا پرستی و توحید دعوت کردند. این بخش از سرانجام دارای چهل بند است که هر بند آن را شاعری سروده و در آن سرایش‌ها، ذات و صفات جلال و جبروت حق‌تعالی توصیف شده است.[5]
دوره عابدین:
 شامل مناجات‌ها  و راز و نیازهای عابدین جاف و در مورد احوال و ارواح صالحان و گناهکاران پس از مرگ است.[6]
خرده سرانجام:
خرده سرانجام نیز دارای یک رشته مطالب راجع به برگزاری جم، جوز شکستن، سر سپردن، نامگذاری کودک، ازدواج، غسل و تلقین میت می‌باشد که به نثر و نظم نوشته شده است.[7]
علاوه بر نامه سرانجام که ذکر شده٬ کتابهای دیگری از قرن دوم هجری تا قرن سیزدهم هجری به یادگار مانده که از سوی بزرگان و خواص اهل حق به نظم در آمده است. این کتابها عبارتند از : «دوره بهلول٬ دوره بابا سرهنگ٬ دوره شاه خوشین٬ دوره بابا نااوس٬ دوره دامیاری٬ دفتر پردیور، دفتر ساوا، دیوان گوره٬ دوره نود و نه پیر شاهو، شصت و شش غلام زرین کمر، زلال زلال٬دوره شاه ویس قلی، دوره پیر عالی، دوره بابا جلیل، کلام سید خاموش٬ کلام ایل بگی٬ کلام خان الماس٬ کلام شاه تیمور،کلام ذوالفقار، کلام شیخ امیر،کلام قاصد، کلام، کلام نوروز٬ کلام سید براکه، کلام دروریش قلی، کلام جناب، کلام مجرم و کلام درویش اجاق ».[8]

اشعار این کتابها به گویش گورانی تحت تاثیر لهجه‌های لکی و لری به اشعار ده هجائی و هشت هجائی سروده شده است. لازم به ذکر است که کلمه گورانی در اصل منسوب به گوران است و گوران نام یکی از طوایف مهم کرد بین سنندج و کرمانشاه می‌باشد که بیشتر پیرو دین اهل حق می‌باشند و عده‌ای از آنان پیرو مسلک اهل‌حق‌اند.[9]
بر مبنای اعتقاد به دونادون (تناسخ) و بنا به کتاب نامه‌سرانجام، در قرون گذشته، برخی از رهبران و بزرگان یارسان، در قالب پیامبران ایرانی چون زرتشت، مانی، مزدک به جهان آمده و به هدایت و ارشاد مردم پرداخته و آنان را به یکتاپرستی و توحید فراخوانده‌اند. مثلا پیر بنیامین و پیر موسی و پیر داوود و شاه ابراهیم و بابا یادگار که جزو هفت تن می‌باشند، در قالب‌های گوناگون در میان مردم ظاهر شده‌اند.
بیشتر متون فرقه یارسان منثور است و هر منظومه شامل دو مصراع و هر مصراع مرکب از ده هجاست و می‌توان آن را نوعی مثنوی نامید که از لحاظ قیافه و حروف اواخر دو مصراع با همدیگر همانند و اغلب تابع قوانین قافیه‌اند.
برخی از مطالب متون اهل‌حق حکمت آمیز است که آن را علم الاعلی گویند و برای فهم آن احتیاج به قوهٍ‌ی تفکر و نیروی اندیشه است و بعلت آنکه در آنها اصطلاحات فلسفی به کار رفته، هر کسی آن را به خوبی درک نمی‌کند و به همین علت در مقدمه نامه سرانجام آمده است که نباید مطالب آن را برای هر کسی فاش کرد و باید با راز و رمز آن را بیان کرد و از مردم نااهل پوشیده داشت و ممکن است که همین امر موجب شده باشد تا متون و معارف فرقه اهل‌حق محدود به اهالی همان فرقه باقی بماند و کمتر منتشر شود تا به عقیده ایشان از دسترس اغیار به دور باشد و این امر موجب شده است کار تحقیق در این حوزه با دشواری‌هایی مواجه شود. البته همانطوری که بیان شد، چونکه اساس مطالب و مبانی اعتقادی اهل‌حق به مساله تناسخ برمی‌گردد، در جای‌جای این کتاب به بهانه‌های مختلف به مساله تناسخ اشاره شده است و نیز به خرافاتی اشاره شده که بعنوان دلیل برای افعال اهل‌حق بیان شده است؛ همانند اینکه بارگه بارگه به طور صریح سعی در القاء مساله تناسخ به مخاطب دارد و اینکه تناسخ را از فرود آمدن ذات خداوند در زمان‌های کهن در سرزمین‌های گوناگون ایران و جهان سخن می‌گوید و همچنین بیان می کند که گردش ارواح فرشتگان در پیکره پیغمبران و پادشاهان و بزرگان و سرداران ایران انجام شده است و باید توجه داشت که نام بردن طیف های گوناگونی که افراد مختلف جامعه به هر روی تمایل به یکی از این طیف‌ها دارند، به مخاطب القاء می‌کند که مساله تناسخ مطلبی تازه و ابداعی نبوده و نیست تا جایی که حتی در ارواح پیامبران و بقیه طیف های مهم جامعه این مساله روی داده است و در آخر به با اشاره غیر مستقیم نتیجه می‌گیرد، تناسخ امری ثابت شده و مسلم است بدین صورت که این بخش از نامه سرانجام را منسوب به هفتاد و دو پیر می‌کند تا ایشان را از خطای در فکر و انحراف اعتقادی مبرا کند. چرا که اگر نویسنده این بخش یک نفر بود، مخاطب می‌توانست به او ایراد وارد کند که مطلب شما بوی انحراف از عقاید عمومی مردم است و برای اینکه عقیده تنایخ را به مخاطب بفماند، باید سعی فراوان نماید، و حال آنکه با نوشتن این جمله که «این بخش از نامه سرانجام را هفتاد و دو پیر سروده‌اند» تمای شبهاتی که ممکن است از یک یا چند سراینده اندک سر زند، از جمع هفتاد و دو نفری دور می‌شوند، در نتیجه به صورت غیر ملموس به نتیجه دلخواه خود می‌رسد و برای اثبات مدعایش نیازی به آوردن صغری و کبری ندارد و خواننده عامی با خواندن چنین متنی هیچ‌گاه در پی فحص و تحقیق در مورد صحت آن بر نمی‌آید. 

بقیه مطالب بیان شده هم به گونه ای بیان شده است که در بادی بدء و اولین مرتبه که خواننده آن را مطالعه نمود، مورد قبول وی واقع شود، خصوصا اینکه متون اهل‌حق به لهجه محلی نوشته شده است و اینکه این متون برای اهالی همین لهجه‌ها سروده شده تا مخاطب قبل از خواندن چنین متونی، اعتمادی نسبی به آنها داشته باشد و با خواندن قسمتی از این متون دلگرم به آنها شده و باوری سطحی از عقاید مطرح شده از متون مذکور به صورت پیش فرض بپذیرد و دیگر به هیچ عنوان به فکر تحریف این متون و منحرف شدن آنها از راه حق را به ذهن خود راه ندهد و نتیجه آن هم پدید آمدن فرقه های مختلف انحرافی از جمله اهل‌حق است.   

منابع:
1- نامه سرانجام، صص 20 و 21
2-دانش‌نامه نام‌آوران یارسان، ص 15
3-نامه سرانجام، صص 192 و 193
4- نامه سرانجام، ص 311 و 313
5- نامه سرانجام، ص 390
6- نامه سرانجام، ص 429
7- دانش‌نامه نام‌آوران یارسان، ص 16
8-اهل‌حق، پیروان و مشاهیر، ص 24
9-همان
 

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام دوست عزیز امکان داره اصل کتاب رو اینجا قرار بدهید با سپاس

با سلام و تشکر از حضورتون متاسفانه اصل کتاب بصورت تايپي نيست که بشه اين کار رو کرد.

اما می توانید از ان اسکن کنید و عکسش را قرار دهید با تشکر

در مورد آیین یارسان تحقیق میکنم و اگه بتونم کتاب سرانجام رو داشته باشم کمک خیلی زیادی بهم کردین. ممنون

من یه نسخه خطی ازش دارم

سلام دوست عزیز من از کجا میتونم این کتابو پیدا کنم خیلی لازم دارم

لطف کنید از ان اسکن کنید و قرار دهید

این عکس مربوط به اهل حق نبود و مربوط به اهل تصوف کردستان میباشد که بی معنی گذاشتن آن چون اهلا حق داراری شارب میباشند و... از عکس معلوم که چقدر اطلاعات نو خالی هست ..ائین اهل حق لیاقت و حد و درک میخواهد فهمش که ... یا حق

افرین بر تو دوست عزیز واقعافهمیدن ایین دین اهل حق درک وفهم بسیار بالایی میخواد. درود برتمام اهل حقان ..

سلام بر فرض که عکس مربوط به اهل حق نباشه و شما درست می فرمایید اما منابع نام برده شده در پانوشت هم مربوط به اهل حق نیست؟ اهل حق به دلیل انحرافات زیاد در منابعش و وجود خرافات در منابعشون حتی جرات انتشار کتب خود رو نمیده. اگر شما واقعا اهل حق هستید و بر حق، منابع خود رو منتشر کنید و از حقانیتش دفاع کنید. همانطوری که تمام ادیان این کار رو می کنن. شما از ترس رو شدن دستتون و برملا شدن خرافات فرقه ساختگی تون همیشه منابعتون رو پنهان می کنید.

ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﻳﺰ ﺷﻤﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭﮎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺳﺘﻮﻥ ﻫﺴﺘﻮ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﻪ ﭼﮑﻴﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ و ﺧﻠﻘﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ.... ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ و ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺧﻠﻘﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻦ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ.... ﺍﻳﻦ ﻳﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﺳﺎﺩﻩ ﻓﻘﻂ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ...ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭم ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻫﻞ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻦ ﺩﺭﮎ ﮐﻨﻦ ﻭﻟﯽ ﭼﻴﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕم ﺍﻳن ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺟﺮﺍﺕ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﺍﻣﻮﯼ ﺗﻮﻧﺴﺘﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺷﻴﻌﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺮﺳﻮﻧﻦ.....ﺩﺭ ﺯﻣﺎن ﺻﻔﻮﻳﻪ

سلام بر دوست شجاع اهل حق در اینکه کردهای اهل حق غرب ایران عزیز اسلامی از دلیرمردان شجاع و بی باک هستند شکی نیست و این قوم قهرمان امتحان خود را در صحنه های مختلف پس داده اند. اما اینکه فرمودید ما نمی توانیم حقایق قرآن را درک کنیم، مساله ای خلاف است. زیرا هر کس به اندازه علم و معرفت خود از حقایق قرآن آگاه می شود. لذا شیعیان برای درک بهتر معارف قرآن به فرمایشات حاملان وحی که همان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام هستند رجوع می کنند زیرا عقیده دارند که این بزرگواران مفسرین وحی الهی هستند و مبین آن. اما اینکه "ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﻪ ﭼﮑﻴﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ و ﺧﻠﻘﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ" صرفا ادعایی بیش نیست. شما باید اول ادعای خود را ثابت کنید سپس در مورد آن بحث کرد. چرا که قبل از اثبات ادعایی که هنوز ثابت نشده، کلام روی هواست و بحث کردن بیهوده است. اگر می گفتید "قرآن زرده" چنین خاصیتی را نسبت به قرآن دارد، شاید کسانی که به موهومات و خرافات اعتقاد دارند، سخن شما را قبول می کردند. اما انصافا شما نمی توانید در مورد سرانجام چنین چیزی را بگویید چرا که حتی ظاهر سرانجام اشتباهاتی دارد که سر جای خود به آنها اشاره می شود. دوست عزیز خوب است اهل حق تکلیف خود را اول با اسلام مشخص کنند سپس در مورد آن حرف بزنند. چند لحظه پیش نظر دوست دیگری از اهل حق را نگاه کردم که خود را آیینی جدا از اسلام معرفی می کرد و آیین اهل حق را صرفا کردی و مستقل بیان می نمود http://www.adyannet.com/comment/15612#comment-15612 لذا وقتی اهل حق اول باید روشن کند که آیا نسبتی با اسلام دارد یا نه؟

جناب اگه میدونی یکی ازانحرافات اهل حق روبگو.ولی فکرکنم خودت مسلمانی اگه زرنگی این سوالهاروجواب بده. صیغه که باچهارخط وبدون حضورشاهد میشه به هرزنی تجاوزکرد اون انحراف نیست؟تازه امام صادق میگه هرکی صیغه نکنه دینش کامل نیست.بعدنظرت راجع به رضاعه کبیرنظرت چیه؟اینکه عایشه فتوا میداد مرد بزرگ بایدازسینه زن شیربخوره تاباهم محرم بشن چی؟بازم بگم؟خمس که آخوندها میگیرن هیچ دستوری توقرآن درباره ش نیست

سلام بر شما دوست اهل حق باید بدونید وقتی در مورد انحرافات اهل حق صحبت میشه، زمانی است که اهل حق رو از فرقه های اسلامی بدونیم. اگر قائل باشیم اهل حق فرقه ای جدای از اسلام است، آنوقت باید بررسی شود که اهل حق آیا مرتبط به ادان آسمانی دیگر هست یانه؟ اگر هست که انتسابش رو به یک دین آسمانی بررسی میشه، اگر هم نیست و خود رو دین میدونه، معلومه بدون انتساب به دین آسمانی، دینی خودساخته است، اگر هم منسوب به یکی از ادیان آسمانی شد، که طبق موازین همون دین درباره اش قضاوت میشه. درمورد صیغه فرموده بودید، با اینکه مبنای ما سوالات فرق و ادیان است، جوابی مختصر خدمت شما عرض می کنم، اگر اطلاعات بیشتر نیاز داشتید شما را به متخصصین همون فن ارجاع خواهم داد. اما اینکه شما اطلاعی از صیغه و شرایط اون ندارید، مطمئن هستم. اینکه فرمودید متن صیغه چهار خط است، و حال آنکه ائمه ما همین چهار خط رو در حالت بیداری و حضور کامل به پیروان خود تعلیم دادند و حال آنکه در فرقه اهل حق از این بدتر است و آن شرط اقرار(که محرمیت از طریق خواب دیدن است) وجود دارد. اگر قرار باشد مقایسه ای صورت بگیرد باید میان شرط اقرار و صیغه محرمیت در اسلام انجام شود و مخاطبین قضاوت کنند. ضمنا رضاع کبیر میان اهل سنت مطرح است و در میان شیعیان این مساله موضوعتی ندارد. حدیث رضاع کبیر که بدان اشاره کردید متاسفانه از احادیثی است که به وفور در کتب مهم اهل سنت نقل شده است. البته بسیاری از آنان اشاره می کنند که منظور از شیر دادن در این حدیث شیر دادن شخصی دیگر غیر از عایشه بوده است به طور مثال محمد ناصر الدين البانى در صحيح سنن أبى داود مى‌نويسد:فبذلك كانت عائشة رضي الله عنها تأمر بناتِ أخواتها وبناتِ إخوتها أن يرضعن مَنْ أحَبَتْ عائشة أن يراها ويدخل عليها- وإن كان كبيراً- خمس رضعات، ثم يدخل عليها. بر اساس اين روايت، عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مى‌داد به مردانى كه عائشه دوست داشت، آن مردان وى را ببيند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شير بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند .(صحيح سنن أبي داود، ج6، ص302) پرداخت خمس هم بنا بر دستور کتاب الهی مسلمانان یعنی قرآن کریم انجام می گیرد. در مورد خمس ما آیات مختلف و روایات زیادی داریم که در کتب مختلف بیان شده است و قابل ذکر هست که هم کتاب الهی مسلمانان یعنی قرآن در اختیار همه هست هم کتابهای روایی زیادی که هر کس بخواهد آن را در جامعه به وفور پیدا می کند. پس پرداخت خمس به دستور کتاب الهی میان مسلمانان رایج است. اما از شما بگویم که ما حجتی به نام کتاب خدا و روایات داریم برای پرداخت خمس و زکات، ولی شما بر طبق کدامین حجت یا متن موجه به بزرگتان سرانه اهل حق پرداخت می کنید. وقتی در روز قیامت از ما سوال کنند که چرا خمس پرداخت کردید می گوییم مطابق آیاتی که در کتاب خدا و روایات اهل بیت این مبالغ را پرداخت کردیم، اما شما بر طبق کدام کتاب یا نوشته سرانه یاری را به بزرگانتان پرداخت می کنید. شما که حتی اجازه دیدن کتاب(به قول خودتان) الهی خود را ندارید، از چه راهی معارف خود را کسب می کنید؟ آیا یک درصد هم احتمال نمی دهید تاکنون افرادی بخواهند شما را از راه حق منحرف کنند؟ ای کاش همانطوری که به بقیه اشکال می کنید، درباره معارف فرقه خود هم کنجکاو بودید. موفق باشید. والسلام علی من التبع هدی

به همون خدایی که همه می پرستیم هیچ چیزی به اسم شرط اقرار در دین اهل حق وجود ندارد آقای محترم چرا الکی همش این شرط اقرار میاری وسط.. به عظمت خدا قسم آگه یک نمونه از این شرط اقرار که میگی به من نشون بدی تا روزی که زنده هستم اسم اهل حق را به زبان نمیارم

سلام شما چرا این حرف رو می زنی یک نمونه بارز اینکه رجوع کنی به سید براکه.

داداش عزیز شما میگی یک انحراف اما من چند تا میگم: 1- اهل حق معتقد به حلول است در حالی که حلول باطل است سندش هم قران ( سوره توحید - سوره مریم و ...) 2- اهل حق معتق به تناسخ است(تناسخ به معنای حلول دوباره روح در جسم انسانی است) در حالی که طبق آیات قرانی باطل است : از جمله آیاتی که در قرآن کریم با تناسخ در تضاد می باشد آیه های ۱۰۰ ۹۹ سوره مومنون است که می فرماید: حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (٩٩)لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلا إِنَّهَا کَلِمَهٌٔ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ (١٠٠) ( آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: پروردگارا مرا بازگردان(۹۹) باشد که در آنچه ترک کرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا که بازگردد، همانا سخنی که او می گوید و هیچ فایده ای ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.(۱۰۰) در آیات ۵۳ ۵۱ سوره یس هم داریم: وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الأجْدَاثِ إِلَی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ (٥١)قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (٥٢)إِنْ کَانَتْ إِلا صَیْحَهًٔ وَاحِدَهًٔ فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنَا مُحْضَرُونَ (٥٣) و در صور دمیده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوی پروردگارشان می روند(۵۱) می گویند ای وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاهمان بر انگیخت؟ (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.(۵۲) صیحه واحدی بیش نیست، ناگهان همگی نزد ما حاضر می شوند.(۵۳) در کنار این ها وجود عالم برزخ در تضاد کامل با تناسخ است. همچنین در میان روایات حدیثی از امام رضا (ع) است که می فرمایند: من قال بالتناسخ فهو کافر بالله العظیم یکذب بالجنه و النار هرکس قایل به تناسخ باشد نسبت به خدا کافر شده و بهشت و جهنم را تکذیب نموده است. و اما در مورد ازدواج موقت یا همان صیغه که فرمودید: ازدواج موقت به خودی خود مورد تشویق نیست، بلکه در روایاتی از ازدواج موقت بدون لزوم و ضرورت نهی شده است. امام رضا فرمود: «ازدواج موقت برای افرادی که همسر دائم ندارند [و نمی‌توانند همسر دائم بگیرند] و نیاز آنان به همسر دائم برطرف نشده، حلال و مباح است اما کسانی که همسر دائم دارند، فقط زمانی که [به علت مسافرت یا جهات دیگر] از همسرشان دور هستند، به ازدواج موقت اقدام کنند». (2) در روایت دیگر ضمن نهی از ازدواج موقت غیر ضروری می‌فرماید: «بر ازدواج موقت اصرار نداشته باشید. بر شما لازم است بر ازدواج دائم، به عنوان سنت رسول خدا؛ پس با مشغول شدن به ازدواج موقت، از همسران خود غافل نگردید که آنان کافر شوند و از این حلال و حکم خداوند بیزاری بجویند و اجازه دهندة آن (بعضی ما امامان) را نفرین کنند و دشنام دهند».(3) متاسفانه توسط افراد ناآگاه يا مغرض چنين بر عليه آن تبليغ مي شود كه با اين امرمجوز هوسراني به مردان است و با شيوع آن حقوق زنان پايمال مي شود. در پاسخ بايد گفت كه ازدواج موقت نه تنها برای تجویز هوسرانی نیست، بلکه برای محدود و قانونمند کردن و جلوگیری از بی حد و حصر بودن آن است چون همان گونه که گفتیم نمی توان از غریزه جنسی جلوگیری کرد، زیرا به شکل های دیگر بروز می کند. از طرف دیگر ازدواج موقت شرایطی دارد که باید فراهم شود و در چارجوب خاص صورت پذیرد. بهره وری جنسی آزاد بدون در نظر گرفتن حقوق زنان، نادیده گرفتن شخصیت زن و اهانت به او است، اما ازدواج موقت با توجه به این که زن با در نظر گرفتن شرایط زندگی، اقدام به چنین ازدواجی می کند، اهانت به او تلقی نمی شود، آیا این که زن و مردی با هم ارتباط نامشروع داشته باشند و زن صرفا به صورت کالای جنسی نگاه شود، بی آنکه از حقوق قانونی به عنوان یک همسر برخوردار باشد یا از مزایای همسر قانونی استفاده کند، توهین نیست، اما اگر شرایط مذکور رعایت شود، توهین خواهد بود؟ اینکه عایشه قایل به رضاع کبیر بود آیا ما پیرو دستورات عایشه هستیم یا قران و پیامبر؟؟؟ در انحراف عایشه همین بس که در مقابل علی (ع) ایستاد و اما در مورد خمس : وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (ایه 41 انفال) اگه باز مطلبی هست توضیح بدم

سلام و تشکر از توضیح و تاییدات شما.

تو که فارسی حرف میزنی چرا پای عربی میکشی وسط

در مورد اینکه گفتید با صیغه میشه به هر زنی تجاوز کرد باید بگم در صیغه رضایت طرف مقابل واجبه این کجاش تجاوضه؟

برخی فکرشان بیمار هست. ازدواج رو از جنس تجاوز میدونن. میخام بدونم رابطه پدر و مادر خودشون رو هم به همین دید می‌بینن؟

لطفا به مقدسات اهل سنت توهین نکنید.اینکه حضرت عایشه اینو گقته آیا مدرک دارید.فقط هر چه رو که میشنوید نباید که تکرار کنید این کار ها واسه قرن 21 دیگه قدیمی شده.اتفاقا این حرفی که شما زدین توی زباله دانهای اهل سنت قرار داره که کسایی اینو گفتن که لیاقت نقل حدیث رو ندارن.لطفا از منابع معتبر حرف بزنین آقای محترم.....

اگه تو دین اهل حق خرافات نیس خب دینتونو ترویج کنید بزارید تموم دنیا بفهمه چجور دینیه با گذاشتن چن تا مو بالای دهن که دین ب وجود نمیاد یا با به کمر شال بستن که مراسم نمیشه بس اینا چیه خب اگه خرافات نیس بس چیه تازه من یه گوشه شو گفتم اگه راس میگید همه چیو بریزید بیرون تا همه بفهمن

سلام 72 و شاید بشتراز این رقم دین وجود داره که اکثرا یکتا پرست هستند.ولی فقط به اسم یکتا پرست هستند و اطلاعات خاصی ندارند و یک تعصب الکی نسبت به دین و مذهب خود اگر کسی نظریات و اعتقادات دیگران را مسخره کند باید خود کامل باشد و از توهین و جسارت دور.شما گمان نمیکنم کامل باشید چون زیاد یاوه گویی میکنید.جواب انگشت مشته مواظب باش

سلام بر انسان قوی ما بر اساس محتویات آثار شما دلیل و برهان می آوریم و سر جنگ با کسی نداریم، روشنگری در مورد مسائل انحرافی و خرافی فرقه ها و مرام های دروغین وظیفه ماست. البته باز هم تکرار می کنم منطق ما استدلال است نه مشت و لگد. چرا که دین ما به ما "و جادلهم باللتی هی احسن" و "قولوا قولا لینا" و "قولوا قولا سدیدا" نشان داده نه گرز و قمه کشی. اگر راست می گویید بحث کنید تا به نتیجه برسیم. در آخر یا ما محکوم می شویم یا شما. این دیگر مشت و لگد نمی خواهد. ای برادر قوی و نیرومند.

ببینم شما مشکلت با اهل حق چیه چرا بدت میاد مرددم اهل حق از شما سر تر هستنببینم شما تاحالا تو مراسمات مردم اهل حق شرکت کردی و از نزدیک با این مردم رفت وامد داشتی دین اهل حق شاید در زمان حالا زیاد قدرت نداشته باشه ولی در زمان خودش قوی بوده بعدشم شما به جای خراب کردن دین اهل حق برو دنبال آدمای که با اسم اسلام مسلمان بودن دارن مردم رو بدبخت میکنن صبح تاشب دنبال خوردن مال مردم بیچاره هستن با لباس اسلام آخرشبم هم میرن دو رعکت نماز میخون تا بخشیده شن من از شما یه سوال دارم تو ی دین اسلام استفاده از زن و شراب برای تبلیغات ممنوع پس چرا خدا برای تبلیغ بهشتش از هوری و پری و نهر شراب استفاده میکنه؟؟؟

اهل حق دین عشق است و یک دین تبلیغی و ترویجی نیست که تبلیغ کنه و پیرو بگیره هرکی راه عاشقی باید خودش پیدا کنه بهمین خاطر عشق در خفا و تنهایی معنی می گیره نه جار و داد زدن و کشت و کشتار

من تو این مسلک نیستم ولی یه مقدار خوندم و گوش دادم باز به زور و شمشیر وارد دین و ایین خودشون بکنن این قسمتش برام خیلی جذابه

سلام تو کلاردشت حومه چالوسه 90% کرد تبعیدی کرمانشاه هستند ولی حتی کسی که با کرد ها ازدواج کنه حق ورود به جمع خونه رو نداره حتی اگه 30 سال از زندگیشون بگذره و کتابشون رو هم نشون نمیدن و انکار میکنن امام علی رو خدا میدونن ولی همیشه مینهد یکی علی یکی و خیلی از شعارای دیگه که امام علی رو با خدا مقایسه میکنن و متاسفانه خیلی دولت بهشون میرسه و الان پستای مهمی تو دولت دارن و الان کلاردشت رو از یه وستا به شهر تبدیل کردن و اینکه ارزش زمیناشونم بردن بالا چون کسی از مرامشون خبر نداره روز به روز دارن ثروت جمع میکنن و خطرناکتر میشن مثل یهودیت کسی رو به دینشون راه نمیدن باید از طایفه و خون الحقیان باشی و اینکه سر سپرده جم خونه باشی (جمخونه همون پرستشگاه که شال به کمر میبندن و میرن جمخونه)

منم متل قو بودم.... تعدادشون زیاده.... از هر 10 نفر 8 تاشون سیبیل داشتن... با یکیشون صحبت کردم گفت الحقی هستن.... البته خودش سر صحبتو وا کرد... ی نذری هم دارن... راستی کتابو اگ پیدا کردید عکساشو بزارید... خودش ک می گفت تو هر خانواده یدونه هست( تو هر محله) اونم دست بزرگشه... هر کسی نمی بینتش

ﭼﺮﺍ ﻣﻄﻠﻐﻪ ﻣﻴﮑﻨﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﻗﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺸﺎ ﻧﻈﺮ ﻧﺪﻫﻴﺪ.... ﺑﻨﻈﺮ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﻣﺜﻞ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﺭﻳﺪ و ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ و ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻣﻴﮑﻨﻴﺪ.

سلام تا آگاهی رو چی تعریف کنید. به نظر شما نامه سرانجام و شاهنامه حقیقت از کتابهای چه کسانیه؟ بهت قول می دم تا به حال حتی نتونستی جلد نامه سرانجام رو ببینی تا اینکه بخوای ازش بخونی. همین سنت کلام خونی که واستون راه انداختن و بهتون اجازه نمیدن متن اصلی در اختیارتون باشه واستون بسه. جوری باهاتون رفتار کردن و شما رو خام کردن که حتی فکر خوندن کتابهایی که از اون حرف می زنن رو به خودتون نمی دید، اونوقت به ما می گید از فرقه آگاهی ندارید؟ کافیه برید مناطق اهل حق و از عقایدشون سوال کنید. اگر ما بخوایم از مطالبی که به دنبال تحقیقات میدانی به دستمون اومده صحبت کنیم که نمی دونی چه خبر می شد، اما اونوقت همچون شمایی گیر می دادید که منبع حرفتون از کجاست. اما شما که آگاه هستی برو و ببین تا به نتیجه برسی. ضمنا ما به هیچ عنوان به خود اجازه نمیدیم کسی رو مسخره کنیم. اهل حق میگن مسلمونیم، ما هم داریم نقد می کنیم که مسلمانی با این عقاید نمیشه. دلیل هم از کتابهای خودشون ذکر می کنیم. اگر دلیلی مستند برخلاف دلایل ما دارید بیان کنید.

تویی که ادعا داری نامه سرانجام رو دیدی اولا مگر در جاییکه فاشیسم حاکمه و تبعیض قومیتی و مذهبی رو رواج میده میشه کتب رو راحت چاپ کرد در ضمن در تمام زیارتگاه های اهل حق و بعض کتاب فروشیها نامه سرانجام (دیوان گوره) موجود میباشد که در کردستان عراق طبع و نشر شده است و همچنین کتب کلام خطی و بعضا چاپ سنگی موجود هست! در ضمن حضرت عالی مگر توان و سواد خواندن کتب اهل حق را دارید و توان تفسیر آنرا ؟! ما که خودمون اهل حق هستیم!تحقیقات میدانی کشک هست! مگر هم اکنون تمام مسلمین و مسیحیان و یهودیان به دین خود اشراف کامل دارند؟! اگر چنین است پس چرا فقهای متشرع از ترس بعضی کتب را ممنوعه و ضاله میدانند؟! در ضمن بله اهل حق خود را مسلمان میدانند و نیازی به سنگ محک حضرات نیست! حضرات اگر مدعی هستند اسلام خود را به جهان اهل سنت اثبات کنند ! مستند به رد ادله شما عدم اشراف شما به کتب و فلسفه و آیین اهل حق است ضمنا در جای دیگری ذیل مبحث مکتب استاد الهی مطالبی عرضه شد به نوشته هایتان !

دوست عزیز مکتب به نظر اکثر اهل حق خارج از آیین یارسان است و نورعلی الهی خود را مسلمان می دانست اما برخی از یارسانان خود را مسلمان نمی دانند. در مورد تمام زیارت گاههای اهل حق فرمودید که کتابهای اهل حق موجود است ما که رفتیم و چیزی ندیدیم ضمن اینکه گویا شما آسمان و ریسمان می کنید به مبانی اهل حق آشنایی ندارید و معتقد هستید که کتب اهل حق در دسترس است اما اهل حق عقیده دارند که کتابهایشان از اسرار است و نباید آن را منتشر کرد. ضمنا اگر فاشیسم حکم فرماست چرا کتاب های گمراه کننده و متوهم نورعلی را انتشارات جیحون منتشر کرد؟ لطفا اول درباره حرفی که می زنید تحقیق کنید سپس اظهار فضل نمایید عزیزم

یک در صد فقط یک درصد احتمال بدید که شاید بعضی از اداب ورسوم ادیان قابل گفتن نباشه و بعضی چیزا رو فقط باید درک یک در صد از خدایی که داردی بترسید طبق حکمت خود خداوند هر دینی پایه گذاری شده پس هیییچ کس نمیتواند به طور دقیق از دین ها سن بگویید چرا به خودتون اجازه میدید که اینجا را جع به هرچیزی بحث کنید خدا اگاهتره و طبق حکمت خودش همه چیز افریده شدهو هر دینی دلیل و مدارک خود را دارد اگر عاقل هستید میدانید که بحث کردن بی فایده است هر س باید به دین خودش احترام بگذراد. شاید اینجوری خیلی درست تر باشد. اهل حق دینی بزرگ و قابل ستایش است و خیلی ها در این دین مشاهده گر معجزه ها بودن و حتی خیلی ها هم به اشکار از بیماری خود به شفای کامل رسیده اند و همین امر هم در ادیان دیگر صدق میکند بیاید به هم دیگر احترام بگذاریم و روشن شدن مسله را به خداوند بسپاریم.

درود بر شرفت ای بزرگوار چه جمله قشنگی گفتی

چرا درمورد چیزی که نمیدونی حرف میزنی و جایی رو بدنام میکنی

واقعیت تلخ است برای کسی که نخواهد آن را قبول کند.

واقعا متاسفم برات عزيزم با اين اطلاعات احمقانت خيلي نفهمي بدبخت اولا ارزش زمين هاش رفت بالا به دليل اينكه يكي از بكر ترين مناطق توريستي ايران عستش كه از خارج كشور هم براي بازديد اين منطقه تشريف ميارن و دوم زماني كه فرد اجازه پيدا ميكنه تو مراسم باشه بايد جز يار بشه و اهل حق بشن و بعد تشريف بيارن هركسي نميتونه تشريف بيارن داخل مراسمات

سلام دوستان من این گروه رو نمیشناسم ولی اینقدر فهم دارم که ما خدا نیستیم تعیین کنیم کی دینش درسته و کی اشتباه؟؟؟؟؟؟؟؟ لطفا در قضاوتهامون تجدید نظر کنیم. ما که شیعه هستیم چه گلی به سر زدیم که اقلیت نزده باشه، کاش بجای این تبعیض ها و خرافات خواندن عقاید دیگران کمی فکرمونو عوض میکردیم. و همین است که جامعه ما عقب افتاده اس.

با سلام من هم با شما موافق هستم که خدا نيستيم. اما آيا شما قائل نيستيد که بايد همواره در هر جاي جامعه نيروهايي باشن تا بتونن نظم رو در حيطه خودشون برقرار کنن؟ اگر اينجور که شما مي فرماييد درست است، پس چرا نيروي انتظامي داريم؟ چون ما خدا نيستيم و خداوند مجرمين رو به سزاي اعمالشون مي رسونه. ما به پزشک نياز نداريم، چون خداوند همه رو شفا مي ده. بايد بدانيد پاسداري از هر حريمي از جمله حريم دين، وظيفه عده اي است که در آن حوزه تخصص دارند. بنابراين دفاع از حريم شيعه وظيفه ماست و در اين راه با کساني که عرفان شيعي را خدشه دار مي کنند، برخورد علمي مي کنيم. والسلام علي من اتبع الهدي

سلام به دوست عزيز قانون طبيعت براي هر عرصه اي حافظاني قرار داره تا از محدوده خود دفاع کنند. مگر شما قائل به حفظ امنيت توسط پليس نيستيد؟ چگونه امنيت نظامي در يک منطقه برقرار باشد ولي امنيت روحي نبايد وجود داشته باشد. اهل حق يکي از فرقه هاي منحرف است که بعد از اسلام بوجود آمده است. آيين ايشان مخالفت صريح با دستورات اسلام دارد و بدن وسيله عده اي از مسلمانان منحرف مي شوند. وظيفه ما روشنگري در اين زمينه است. کسي که قرار است دين يا آييني براي خود انتخاب کند، فکر دارد، عقل دارد و بايد تحقيق کند. ما هيچ کسي را مجبور به پذيرش عقايد خود نکرده و نمي کنيم. اما خود شما اگر منصفانه بخواهيد قضاوت کنيد، به من بگوييد من چگونه در مورد اهل حق تحقيق کنيم و حال آنکه نه کتابي از عقايد ايشان چاپ ميشه نه اينکه پيروان بيچاره اين فرقه اطلاعات دقيق و مستندي از اين فرقه دارند. چگونه مي خواهيد به کسي اين اختيار را بدهيد تا بين اين و آن که وجود خارجي ندارد تصميم بگيرد؟ مگر با ادعا مي توان کسي را مجبور کرد به دين يا آييني گرايش پيدا کند، و حال آنکه هيچ مستندي جز بيانات عده اي که حتي سواد آنچناني هم ندارند. پس بهتر است بيشتر فکر کنيد. ان شا الله خداوند هم در اين زمينه به شما و هم کيشانتان کمک کند.

در کارخانه عشق،از کفر ناگزیر است آتش که را بسوزد ،گر بولهب نباشد!!! التماس شعور و درک عقل دارم براتون از درگاه خداوند

یاعلی.درود برشرفت

سلام مرحبا لناصرنا

آخ که ایران چقدر آدمای مثل تورو کم داره.. درود دوست عزیز کاش به جای این تعصبات کورکورانه به فکر احترام متقابل وپیشرفت کشور بودیم.. بازم درود

سلام با برطرف شدن انحرافات و روشن شدن خرافات و ایجاد همدلی، کشور رو به پیشرفت میره.

دوست عزیز میخوای جواب سوالات و بگیری برو پیش رهبر دین اهل حق در ضمن اهل حق با علی الهی خیلی فرق داره این دیگه موضوع ساده ای هست

سلام دین ومذهب یه موقعیت جغرافیاییه.

هر سال چند صد هزار اروپایی مسلمان میشوند. مردم اندونزی در جنوب شرقی آسیا مسلمان هستند. این دو سند برای اثبات اینکه دین اسلام، مرزهای جغرافیایی را به رسمیت نشناخته

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.