ريشه‌شناسی واژه «سپاس»

  • 1394/07/19 - 23:47
امروزه د محافل آکادمیک، عرفا و بزران ادب فارسی جایگاهی بس والا دارند، و گفتار آنان (از فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و مولوی و عطار و...) دل‌های محبین را به سوی تعالی سوق می‌دهد. در این میان بخش عظیمی از اشعار و نکات نغز ادبی در شعر فارسی، برگرفته از زبان عربی است و حقیقتاً ادبیات عرب به کمال و بالندگی ادب پارسی کمی شایان نمود. همانگونه که بسیاری از فرهیختگان و اندیشمندان...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه در محافل آکادمیک، عرفا و بزرگان ادب فارسی جایگاهی بس والا دارند، و گفتار آنان (از فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و مولوی و عطار و...) دل‌های محبین را به سوی تعالی سوق می‌دهد. در این میان بخش عظیمی از اشعار و نکات نغز ادبی در شعر فارسی، برگرفته از زبان عربی است و حقیقتاً ادبیات عرب به کمال و بالندگی ادب پارسی کمكی شایان نمود. همانگونه که بسیاری از فرهیختگان و اندیشمندان ایرانی، خود را وقف تدوین و نگارش قواعد ادبیات عربی نمودند. لیکن امروزه عده‌ای می‌‍‌کوشند تا با ساخت برخی کلمات، به هر نحو ممکن واژگان پارسی (یا شبه پارسی) را به جایگزین واژگان عربی کنند. در حالیکه چنین رفتاری، در تضاد با گنجینه‌های ادبی ایران است (چه اینکه اکثر متون ادبی ایران پر است از واژگان عربی). در حقیقت استعمارگران می‌کوشد همان بلایی که بر سر ترکیه آوردند (تغییر اجباری خط و آواها) را به صورتی مشابه بر سر ایرانیان بیاورند تا هویت ایرانی-اسلامی را زایل کنند و در این مسیر، مدتی است که فلسفه بافی و ریشه‌سازی برای برخی واژگان را در دستور کار قرار داده اند. از جمله متنی که مدت‌هاست در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است:

سپاس کلمه ای ایرانیست و یادگار زرتشت که همواره می‌گفت سه چیز را پاس بدارید: پندار نیک (پاس یک)، گفتار نیک (پاس دو)، کردار نیک (پاس سه). پاس = پاسداشت و پاسداری از سه نیک. و ایرانیان با گفتن سه پاس (سپاس) به همدیگر یادآور این سه مورد مهم می‌شدند.

در پاسخ باید گفت:
- آنچه در متن آمده حاصل ذوقیات و بافته‌های ذهنی یک شخص است و هیچ ریشه تاریخی ندارد.
- كلمه سپاس، یک کلمه اوستایی و به گویش گاتهایی (یا دیگر لهجه‌های کهن اوستایی) نيست و از همین روی نمی‌تواند یادگار زرتشت باشد. و واژه سپاس به صورت «سه + پاس» نیست. در زبان اوستایی نیز عدد 3 به صورتِ θri (ثری) و θr (ثر) خوانده می‌شود. برای مثال در اوستا، یسنای 9، بند 8 اژی دهاک با صفتِ سه پوزه (به اوستایی: θri-zafanem) خوانده شده است. در یسنای 11، بند 1 نیز برای عدد 3 از واژه‌یِ θrâyô استفاده شده است. در یسنایِ 19، بند 16واژه‌یِ θri و در یسنای 57، بند 6 برای عبارت «سه شاخه» از واژه‌یِ θry-axshtîshca استفاده شده است.[1]
- واژه «سپاس» نهايتاً يك واژه فارسی ميانه (پهلوی) هست و اصل آن espas بود. واژه «ناسپاس» نیز به صورتِ an espas خوانده می‌شد.[2] يعنی‌ در اصلِ كلمه سپاس (espas) به هیچ روی عدد 3 وجود ندارد و لذا سپاس به معنی سه عدد پاس (گفتار نيك و پندار نيك و كردار نيك) نيست.
- سعدی استاد ادب پارسی، می‌گوید:‌ «سگ حقشناس به از آدمی ناسپاس». که این نشان می‌دهد، ناسپاس در مقابل حق‌شناس هست. پس واژه «سپاس» به معنی «حق شناسی» هست. (نه 3 عدد پاس!)

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به:
Yasna (sacred liturgy), based on edition of Karl F. Geldner, Avesta, the Sacred Books of the Parsis, Stuttgart, 1896.
[2]. مكنزی‌،‌ فرهنگ زبان پهلوی، ترجمه مهشيد ميرفخرايی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373، برگه 312 و 258

تولیدی

دیدگاه‌ها

درود بر شما اصلا کاری ندارم به بحث متن بالا تنها چیزی که متوجه شدم بر من اثبات گردید که شما از زرتشتیان و ایران باستان تنفر شدیدی یا دارید یا برایتان منافعی در میان است که این گونه سخنان میگویید در جای دگر از سایتتان هم خواندم که نوشته بودید دین زرتشتیان دینی است شیطانی امیدوارم خداوند شما را به خاطر توهین های پی در پیتان به این هم وطنان عزیز مورد بخشش قرار دهد در ضمن من درست اسمم مهرگان است ولی یک شیعه هستم و شرمسارم از این که با شما هم کیش هستم خداوند همه را به راه راست هدایت کند حتی اگر تمام انسانهای دنیا هم کافر و بت پرست باشند شما حق توهین و این که سعی کنید دیگران را کتمان کنید ندارید خداوند خودش ناظر بر اعمال همگان است و همان گونه که 124هزار پیغمبر فرستاده اگر نیاز باشد باز هم میفرستد نیازی هم به بندگان حقیری همچون من و شما برای تحقق اهدافش ندارد

عزیز دل متن مقاله "ريشه‌شناسی واژه «سپاس" یک بحث کاملا منطقی به همراه اسناد و مدارک و دلایل است. چرا سعی میکنید موضوع را به حاشیه ببرید ؟ به جای این رفتارهای نادرست و متعصبانه کمی اندیشه کنید و هیچ چیزی را بدون دلیل و سند نپذیرید. به نظرم آقای مهرگان با ذهنیت وارد این مقاله شدید و برای همین با ناراحتی هم رفتید.

"همان گونه که 124هزار پیغمبر فرستاده اگر نیاز باشد باز هم میفرستد نیازی هم به بندگان حقیری همچون من و شما برای تحقق اهدافش ندارد" این یه بحث علمیه, شما داری احساسیش می‌کنی شما از روی تعصب حرف می‌زنی بعد شما می‌گی شیعه هستی اسمت مهرگان هست (اینو هموطنان زرتشتی هم رو خودشون می‌زارن!؟ اصلا این یه اسمه!؟) ولی دستت اینجا رو می‌شه که می‌گی : "اگر نیاز باشد باز هم میفرستد" در حالی که هم مسلمانان می‌دانند که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر هست و پس از او پیامبری نیست! بعد مثلا اگر پیامبری بفرستد, از همین امثال "بندگان حقیری همچون من و شما" پیامبری مبعوث می‌کند! ما آزادیم از هر دین و هر چیزی انتقاد کنیم, این شیوه اهل علم و تحقیق هست, این بحثیه برای شناخت حقیقت و شیوه احمق‌ها تعصب و فحاشی و اتهام‌زنی هست بعدش اینکه شما اگه واقعا زرتشتی هست باید بدونی که "نفاق و دورویی و دروغ" روش درستی برای دفاع از "دین حقیقی" نیست ما مسلمانان با "حقیقت" از دینمون دفاع می‌کنیم, و برای دفاع از دینمون از "دروغ و برهم‌بافی" استفاده نمی‌کنیم (مگر فرقه‌های ظاله‌ای مثل وهابیت و نظایر اینها که اساسا فرقه یعنی جداشده هستند!) البته دوستان توجه کنند که اینجور افراد (مهرگان!!!!) دیندار واقعی نیستند اینا مثل همون آخوندای یهودی و زرتشتی هستند که وقتی دین اسلام اومد برای از دست دادن منافع صرفا دنیوی خود با دین اسلام مخالفت کردند و پشت مقدسات ادیان یهود و زرتشت قایم شدند! اینکه بگی "من شیعه هستم" برای ما شیعیان کاربردی نداره چون ما منافق رو از غیرمنافق خوب تشخصی می‌دهیم ! چون دشمنان اهل بیت "احمق" هستند و کسی که دین ندارد عقل ندارد

احسنت. باید به این چیزا ایجوری خوب جواب داد ِسدید

به نظرم بحث آخرین پیامبر بودن حضرت محمد، درسته، ولی تا زمان حیات ایشون. مثلا یه زمانی آخرین ورژن آیفون، آیفون 12 بود و سازنده آیفون میتونست قسم بخوره که این آخرین ورژن آیفون هست ولی در مورد آینده کسی صحبتی نکرده. از نظر من سعدی هم میتونه پیامبر زمان خودش باشه. پس تصعب نباید داشت. حضرت مولانا می فرمایند: سختگیری و تعصب خامی است، تا جنینی کار خون آشامی است بدرود هم وطن عزیز

سلام بر شما عزیز. به نظر من حضرت محمد، آخرین پیامبر و پایان بخش نبوت بود. چون در قرآن هم آمده که خانم النبیین. یعنی نبوت تمام شد. در روایات از پیامبر و ائمه هم آمده که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر بوده و با درگذشت ایشان وحی تشریعی قطع شد و دیگه کسی به نبوت برانگیخته نمیشه.

درود بر شما دوست عزیزززم

ظاهرا شما نژاد پرست رذیلی هستید نژاد پرستان پارس برو خدا تورو با همون زرتشتان و سعدی وحافظ محشور کنه

احسنت به مهرگان

براتون متاسفم گه فرهنگ عرب بیابون گرد رو به فرهنگ غنی اجداد خودتون ترجیح میدین

من هم برای تو متأسقم که ملاک برتری رو ملیت و قومیت (ایرانی یا عرب بودن) میدونی. در حالیکه قومیت هیچ وقت ملاک برتری نیست. اگر خوب مقاله رو بخونی میبینی که همه چیز با سنمد و مدرک اومده ولی تو نمیخای حقیقت رو قبول کنی. عصبانیت و ناراحتی تو به این خاطر هست که میخای تو تاریکی بمونی و کسی که یک چراغ روشن کنه باعث میشه تو که چشمات به تاریکی عادت کرده ناراحت بشی

براتون متاسفم که به اسم پاسداری از فرهنگ ایرانی هر مطلب غیر علمی رو باور میکنید و دچار تعصب سخیف نژاد پرستی هستید که این امز باب تفکر و تعقل رو بروی شما بسته است

تاسف خوردن فایده ندارد، بلکه اگر دقت می کردید، متوجه منابع و رفرنس ها می شدید و دیگر نیازی به تاسف خوردن نبود.

ابن چرتا تازه مد شده .پس چرا قبلا نبود حالا خیلی از اینایی که اینارو میگن میبینی خودشون میرن هیئت

مقاله خوبی بود دوست گرامی فقط آنجایی که فرمودید سپاس به معنای حق شناسه فکر میکنم صحیح نباشه و به معنای قدردانی درست تره همانطور که بنده از زحمتی که بابت این مقاله گذاشتید با سپاس قدردانی میکنم نه حق شناسی سپاسگذارم ز کردار هر کس که دارم سپاس بگویم به یزدان نیکی شناس . بهر نیکیش دار سیصد سپاس هم اندک دهش زو فراوان شناس . ز تو تا بوم زنده دارم سپاس که من با خرد یارم و حقشناس .

سلام مطلب اینجاست که حق شناسی و یا قدر دانی یک مطلب کلی است. مثلا اگر ما در قبال هستی و خدای خود بخواهیم قدر دان و حق شناس باشیم. آیا غیر از این است که یا در دل یا در زبان و یا در عمل و خدمت به خلق این قدر دانی ادا میشود. و آیا قدر دانی غیر از این سه عامل ممکن است؟ سه پاس از همه ما و بر همه ما♥️

حق شناس به معنی قدر شناسی. نه حقیقت شناسی و خداشناسی

سپاس معانی مختلفی داره، من کاملا، بانظرات مقاله نویس موافقم، من اصولگرانیستم ولی نظرات ایشان راکاملا بحق میدانم، ومتاسفم برای خودم که کسایی مثل مرجان و...که نظردادهبودند ،یسری بیسواد تندروی تازه بدوران رسیده که اصلانه زبان میدونند، نه وازه، نه تاریخ نهفلسفه، فقط یادگرفتن، یه فروهر میخرند براتوگردنشون وهی زردشت زردشت میکنند، بااین آدمهاباید تویه جبهه فکری قلمدادبشم

دوستان عزیز ساحت علم و تحقیق جای توهین و تهمت نیست همه ما اعم از زرتشتی و مسلمان از جنایات اعراب در حق ایرانیان دلمان خون است ولی این دلیل کتمان واقعیت نیست و لذا هر تحقیقی باید همراه با سند ارائه شود در مورد واژه سپاس و نسبت آن به پندار نیک و........هیچ سندی در دست نیست و نمی توان پذیرفت

حضرت آقا توضیح و پاسخ شما دقیق و درست و درخور توجه است لطفا شمه ای از جنایات اعراب در ایران را با ذکر رفرنس و سند معتبر بیان کنید

حمله اعراب در زمان يزدگرد سوم به ايران شهر نهاوند واقع در استان همدان پايتخت يزدگرد سوم بوده.هنوز آثاري از قلعه موجوده و ثبت ميراث.حمله اي كه به بهانه گسترش اسلام جنايت ها و تجاوز ها شد به ايران و ايراني. اين مطلب رو از ديدگاه تاريخي عرض كردم كه دوست عزيزمون مطلع بشن.كاري به موضوع اصلي بحث ندارم و چون شخصاً مطالعه اي در زمينه زبان شناسي و ريشه كلمه سپاس ندارم نميتونم نظر بدم .ولي حضرت زرتشت برام قابل احترامه و حضرت محمد (ص) و هر آنكس كه براي آگاهي دادن به انسان پا به اين عالم مادي گذاشته همه و همه از هر رنگ و نژاد و زباني مخلوق ذات اقدس الهي هستيم و سرچشمه وجود ما اوست.اين مهمه.باشد كه روزي همه ما به سطح بالايي از آگاهي و بينش برسيم .

دوست عزیز..ودوستانی که درمورد حمله اعراب به ایران صحبت میکنید....حمله اعراب به ایران هیچ ربطی به اسلام وشیعه نداره...بلکه دستور این حمله رو انسان احمقی بنام عمر دادکه هیچ ربطی به شیعه وامامان معصوم ما نداره...پس خواهشا این داستان و به اسلام وشیعه ربطش ندید....درتاریخ شیعه هیچ وقت جنگی برای کشور گشایی وغارت وچپاول وجود نداره...هرچی که هست بجز دفاع از اسلام نیست....

دوست گرامی وقتی میگی اسلام اون اکثریت اسلام که اهل تسنن هستن و حضرت عمر رض رو بی نهایت قبول دارن هم شامل میشن اگه میخواید عقایدتون بیان کنید از شیعه و نه از مسلمان استفاده کنید این در حالیه که نمیخوام وارد بحث اهل تسنن و اهل تشیع بشم چون مقاله در این باره نبوده به هیچ وجه سپاس

دوستان گرامی آدم هایی که با ما هم عقیده هستند به ما آرامش میدهند و آدم هایی که مخالف عقیده ما هستند به ما دانش.اگر در زندگی به این نکته توجه داشته باشیم دیگر با کسایی که با نظرات ما مخالف هستند پرخاشگرانه برخورد نمکنیم و خودمون هم کمتر آسیب میبینیم.

دوستان عزیز ما در زندگی هم به آرامش نیاز داریم وهم به دانش آدم هایی که با ما هم عقیده هستند به ما آرامش می دهند و آدم هایی که مخالف عقیده ما هستند به ما دانش

با توجه به این موارد که «مُتشکّر» و «ممنون» از ریشه‌ی عربی اند (به ترتیب صفت فاعلی از «تشکّر» از ریشه‌ی «ش/ک/ر» در باب تفعّل و مفعول از ریشه‌ی «م/ن/ن») و «مرسی» (merci) هم از زبان فرانسوی من به عنوان یک ایرانی ترجیح میدم تا اونجایی که دانشم میرسه از واژگان کشورم استفاده کنم و با افتخار از سپاس استفاده میکنم بجای واژه های بیگانه !!!!! چون من ایرانیم و از هر هجوم بیگانه چه چ عرب چه هر ملیت و فرهنگ دیگری بشدت مخالفم سپاس

زنده باد اسلام و زنده باد عقاید زرتشت که هر دو یکی است اگر سپاس معنای سه پاس باشد مگر چه میشود که شما هراسناکید؟ مگر زرتشت غیر از قرآن گفته که هراسناکید؟ بنده یک ایرانی و شیعه هستم ولی اول ایرانیم بعد شیعه

سپاس به صورت مصدر spasa یعنی نگهبانی و پاسداری شدن در اوستا موجود است. ربطی به سه پاس فرضی ندارد.

از شما تشكر ميكنم جناب مفرد کهلان، با نظريات شما آشنايي داريم و از اينكه در مباحث اين سايت مشاركت ميكنيد سپاسگزاريم.

با سپاس از اینکه مطالب رو با مرجع ارائه دادید. در واقع بنده هم شخصا یاد گرفتم هیچ مطلبی رو هرچند خوش آیند بر مزاق، بدون سند بتور نکنم. کلمه سپاس همانطور که فرمودید در واقع اسپاس و هم ریشه با کلمه روسیه اسپاسیوا میباشد. اگر لطف کنید مرجعی هم ارائه کنید که چگونه این مطلب ارتباطی به فرهنگ ایرانی اسلام دارد سپاسگزار میشم. اگر نه خدای ناخواسته این شبهه بوجود می آید که شما هم درواقع دارید فرهنگ اصیل ایرانی رو دارید زیرکانه به انحراف میکشید. من ضدیتی با اسلام و شیعه یا زرتشت و هر مذهب دیگه ای ندارم ولی بشدت مخالف تحریف و سو استفاده از منابع و تظاهر به علم گرایی هستم.

دوستانی که اینقدر زرتشت زرتشت میکنند لطفا دستورات جزایی اوستا را هم بخوانند. امان از جهالت مدرن ....

درود بر تمام ایرانیان دوستان چرا اگه يه کلمه لاتین بکار ببریم به زبانمون لطمه زدیم ولی اگه بخواهیم کلمه عربی بکار نبریم به گنجینه ادب فارسی لطمه زدیم با این تدابیر بیشترین لطمه را سلطان ادب فارسی (فردوسی پاک زاد) به فارسی زده ودر جواب اون نظری که به زرتشتیان توهین کرده باید بگم اون زمانی که اجدادمان تو اوج قدرت بودن وهر انسانی آرزو داشت تو ایران زندگی کنه اونها زرتشتی بودن وگفته های زرتشت را سرلوحه زندگيشون قرار میدادن من که به عنوان یه ایرانی هيچوقت به دین اجدادم توهین نمیکنم

ناگفته نماند كه فردوسي سلطان ادب فارسي نيز از كلمات عربي استفاده‌ها كرده است.

نخست آفرینش خرد را شناس. نگهبان جانست و آن سپاس سپاس تو چشم است وگوش وزبان. کزین سه رسد نیک وبد بی گمان گرچه نمی توان به صراحت معنی کلمه سپاس را (گفتار نیک. کردار نیک. پندار نیک) پنداشت اما چون سپاس وستایش هر کدام به سه عنصر اشاره می کنند وهدف گوینده ویا نگارنده ستودن وثنا وشکر گفتن میباشد می توان گفت در پهلوی ومتون فارسی اشاره زیرکانه ای به سپاس زرتشت دارد. (خواست اهورايي بر این است که زشتترین منشها ازآن دروغگويان وبهترین منشها ازآن راستگويان است) گاتها سرود 30بند 4

گرامي؛ وقتي واژه اي ريشه در زبان اوستايي ندارد، تفسير كردن با مفاهيم اوستايي بي معني خواهد بود.

دوستان در ابتدای ریشه یابی کلمه سپاس نویسنده به این موضوع اشاره میکند که سپاس در فارسی بصورت (سه پاس) بکار نرفته ولی اگر ما فارسی را از فردوسی داریم در شاهنامه به هر دو صورت بیان شده در ضمن فارسی رااعراب بکلی نابود کردند همانطور که زبان مصریان را از بین بردند ولی فردوسی آن ابر مرد پارسی زبان نگذاشت زبان ایرانیان نابود شود حال اگر به دنبال معنی کلمه ای باشیم بهتر از هر منبعی شاهنامه است همانطور که دوستان اطلاع دارند در اوستا (گاتها که سرودهاي زرتشت پیامبر ایرانی است) تفسیر سرودهاي زرتشت بسیار سخت بوده چون منابع ادبی زیادی از آن زمان در دست نیست (تمامی کتابهای ایرانی بدست اسکندر و اعراب نابود شدند)

آقای غلام شما جدا سزاوار دلسوزی هستيد. مطمئن هستم كه سطح مطالعات شما از كتابهای درسی دوره ابتدایی و راهنمايی فراتر نرفته است. حرفهایی را به شما تلقين كرده اند و شما نيز شوربختانه هر چه در گوشتان خوانده اند باور كرده ايد. پس لايق آن هستيد كه برايتان دلسوزی كنيم. اگر مخالف اين گفتار من هستيد، پس لطفا پاسخ دهيد: 1. در شاهنامه كجا واژه سپاس به صورت 3 پاس آمده است؟ 2. ميگوييد اعراب به كلی فارسی را نابود كرده اند. اگر حرف شما درست است پس اين همه اثر ادبی فارسی از كجا آمده است؟ فردوسی تنها يك حلقه واسط بوده است و پيش و پس از فردوسی زبان فارسی بوده و هست. يك يا دو قرن پيش از حكيم فردوسی، سامانيان و صفاريان و... به نشر و توسعه زبان فارسی و تلفيق آن با زبان عربی پرداختند و ليكن شما زحمات آنان را نديديد. 3. درباره ماجرای كتابسوزی كه ادعا كرديد، يك سند دسته اولی مربوط به 4 قرن ابتدایی ورود عرب به ايران داريد؟ از انتقاد دكتر زرينكوب به كلام خودتان اطلاعی داريد؟

اگر آنچه شما بیان کردین در از بین بردن زبان فارسی توسط اعراب، پس الان شما دارین اعراب می نویسین؟ شما به نظرم آخر هم در نوشته تان متوجه نشدین که زبان فارسی توسط اعراب از بین رفته یا نرفته است!! و اگر فارسی توسط اعراب از بین رفته است فردوسی چه فارسی ای را از نابودی نجات داد؟ در حالی که در شاهنامه واژه های عربی هم بکار رفته است: http://www.adyannet.com/news/1716 در مورد از بین رفتن کتابهای ایرانی بدست اعراب هم مطلب لینکی که در ادامه می آید را مطالعه نمایید: http://www.adyannet.com/news/18652

دوست عزيز شما که دکترای ادبیات دارید لطف کنید شاهنامه را باز کنید صفحه اول بعد از گفتار آغاز کتاب، گفتار اندر ستایش خرد را مطالعه کنید حتما به بیت نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جانست و آن سه پاس میرسید، اگر دوست من واقعا دلسوز ما هستید يه قولی بده و اون اينه که فقط 10مرتبه گفتار اندر ستایش خرد فردوسی را بخون وانديشه کن کدام آیین وکدام زبان تورا به خرد ورزی و به راستی و...دعوت می کند. حالا دوست من اگه شما ميگوييد که اعراب در حمله به ایران به فارسی لطمه نزدند به نوامیس ما چه در صدر اسلام چه در جنگ ایران و عراق به دختر های ما در بستان بصورت گروهی تجاوز نکردند ویا اینکه هیچگاه مردم اصطخر فارس را قتل عام نکردندو... پس مادر جهالت زبان فارسی میمونيم شما هم به زبان بهشتی اعراب ومفاخر عرب افتخار کنید

جناب غلام عرض كردم سزاوار دلسوزی هستيد و لذا بر شما تندی نميكنم و معتقدم بايد دست شما را گرفت. 1. آنچه درباره شاهنامه و آغاز كتاب، گفتار اندر ستایش خرد فرموديد، لينكش را همه ميتوانند از اينجا ببينند: [http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/aghaz/sh2/] منظور از سه پاس، همانگونه كه به روشنی آمده است، چشم و گوش و زبان آدمی است كه سه نگهبان انسان است. در شاهنامه آمده است: «سه پاس تو چشم است وگوش و زبان * کزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان» جالب اينكه فردوسی، خرد (انديشه) را جزو اين 3 پاس نميداند و اين نشانگر آن است كه واژه سپاس (نه از جهت لغوی و نه از جهت اصطلاح شاهنامه‌ای) ربطی به پندار نيك (انديشه نيك) ندارد. اين را 20 سال پيش در جوانی خواندم و بارها خوانده بودم. اين 3 پاس (3 نگهبان) ابداً ربطی به واژه سپاس (تشكر و قدردانی) ندارد. ريشه اين واژه كاملاً روشن است، همانگونه كه در متن مقاله آمده است. 2. به سؤال دومم پاسخ نداديد. اگر فردوسی را مايه حيات زبان فارسی بدانيد، پس سامانيان و صفاريان را ناديده گرفتيد، آنان پيش از فردوسی و بسيار بيشتر از فردوسی برای زبان فارسی زحمت كشيدند. چرا ناديده ميگيريد؟ 3. درباره ماجرای كتابسوزی هم پاسخی نداديد. اگر روشن و صريح نظرتان را بگوييد متشكر ميشوم.

بزرگترین دشمن انسان نادانی اوست وکسانی که با نگه داشتن مردم سرزمینم در فقر و گرسنگی از مطالعه عمیق تاریخی آنها جلوگیری کرده‌اند در حالی که خود خداوند می فرماید در پذیرش دین اجباری نیست با کدام اینها به کشور ایران هجوم آوردند و آن همه قتل غارت نمودند تاریخ را مطالعه کنید منابع دست اول تاریخ های دستوری چه تجاوز ها که نکردند دختران را به اسارت بردن برد ها را غلامی و برده داری نمونه هایی از آنها را در جنگ ایران و عراق و هجوم شان به شهرهای جنوبی و تجاوز به دختران واسارت آنهامی بینیم چطور که ما تبلیغ شخصیت های عرب و گرامی داشت آنها را به طور مکرر داریم در حالی که در تقویم ما هیچ مناسبتی برای شخصیت های ایرانی که از سرزمین و نوامیس کشور خود دفاع کردند دیده نمی شود

درشتی ز کس نشنود نرم گوی:بجز نیکویی در زمانه مجوی. دوستان نیازی به تندی نیست نویسنده وجناب اردشیر بیان کردند واژه سپاس بصورت سه پاس بکار نميرود ولی من گفتم در شاهنامه به واژه سه پاس چند مورد برخورد میکنیم که فردوسی بصورت غیر مستقیم به سه پاس پیامبر خدا زرتشت نسبت میدهد.فردوسی در داستان آمدن سیاوش به نزد سودابه میفرمایند،( همی گفت صد ره ز یزدان سپاس :نیایش کنم روز و شب بر سه پاس)ودر پاسخ به پرسش دوم اینکه فردوسی میفرمایند (بسی رنج بردم در این سال سی :عجم زنده کردم بدین پارسی)ما که پاسخ فردوسی را پسنديدم وپرسش سوم را زمانی جواب میدهم که شما بگویید مردم استخر فارس و دختران من و شما در بستان چه شدند

جناب غلام، 1. گويا از تبيين حقيقت ترسيده ايد، كه اين چنين به تكرار ادعای واهی خود پرداخته ايد. گمان ميكنيد با تكرار دوباره و چندباره يك دروغ، ميتوانيد آن را به حقيقت مرتبط سازيد؟ در شعر فردوسی روشن است كه سه پاس ربطی به ادعای شما ندارد و منظور از آن، چشم و گوش و دل است و ايشان (حكيم فردوسی) انديشه و خرد را ماوراء اين 3 پاس ميداند (در نتيجه حكيم فردوسی انديشه نيك را جزو 3 پاس نميداند و لذا ارتباطی با شعار مبهم زرتشت ندارد. اين كاملاً روشن و مبرهن است. ليكن اصرار شما بر اشتباه بسيار عجيب است. آن سه پاس در عبارت «نیایش کنم روز و شب بر سه پاس» نيز به معنی سه وقت از زمان (مثلاً شبانه روز) است. 2. روشن است كه فردوسی به نوبه خود در راستای احيای زبان فارسی كوشيد، ليكن اين نبايد منجر شود كه شما همانند آركائيست‌های تندرو، زحمات سامانيان و صفاريان و... را ناديده بگيريد. 3. من مويّد رفتار عمر و صدام نيستم. لذا قرار نيست كه من پاسخگوی رفتار آنان باشم. اين نيز واضح و مبرهن است. ليكن اگر شما به رفتار عمر بن خطاب و صدام اعتراض داريد، بدانيد كه همان اعتراض را بايد عليه كورش كبير و اشو زرتشت و انوشيروان و... داشته باشيد. منتظر پاسخ شما درباره كتابسوزی هستم. هرچند روشن است كه تعلل شما در پاسخ دادن (و گريز شما از ارائه پاسخ صريح) ناشی از ضعف شما در داشتن سند و مدرك است.

ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه صفحه 35 و 36 و 48 میگویند زمانی که قتیه ابن مسلم سردار حجاج برای بار دوم به خوارزم میرود در آنجا هر کسی که خط خوارزمی مینوشت واز تاریخ وعلوم واخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ گذراند وتمام موبدان وهیربدان را کشت کتابهایشان را سوزاند وتباه کرد، بعد از اینگونه اعمال زشت اعراب و ورود اجباری زبان عربی به مرور کتابهایی که به زبان پهلوی بود به عربی برگردانده شدوکتابهای مانده شده به زبان پهلوی از بین رفت. در مورد پاسخ شما در مورد اسطخر فارس ودختران بستان راضی نشدم چون که والی اسطخر وصدام طبق احکام برده وکنیز در اسلام (دختران وهمسران ومادرانمان) رامتعلق به خود ميدانستند. در مورد افکاری که ميگوييد به ما تلقین کرده اند باید بگویم دوستان شاید وقت آن رسیده باشه که با چشمان باز وخرد و اندیشه نیک راه و آیین خویش را انتخاب کنیم همان گونه که پیامبر اهورايي اشو زرتشت نه مبهم بلکه به روشنی بیان کرده است (راه در جهان یکی است و آن راستی است. دوستان معنی کلمه سپاس را من همون برداشتم از شاهنامه ميدونم

جناب غلام شما ادعا كرديد كه تمامی کتابهای ایرانی بدست اسکندر و اعراب نابود شدند. اكنون به بررسی كلام شما میپردازيم. 1. شما به كلام ابوريحان بيرونی استناد كرديد (همان ابوريحانی كه رسماً در كتاب آثار البقايه، زرتشت را كذاب و فريبكار و مدعی دروغين پيامبری ناميد: [http://www.adyannet.com/news/15256]). 2. شما كلام ابوريحان درباره به آتش كشيده شدن كتابخانه خوارزم را مثال زديد. ليكن پيشتر گفته بوديد كه تمامی کتابهای ایرانی بدست اسکندر و اعراب نابود شدند. آيا از ديد شما همه كتابهای ايران در كتابخانه خوارزم بود؟! ضمن اينكه در كتابخانه خوارزم، كتابها به خط و زبان خوارزمی بود. در حاليكه زبان رسمی در ايران ساسانی، زبان فارسی ميانه و خط پهلوی بود (نه زبان و خط خوارزمی). مثل اين است كه كسی بگويد در كتابخانه مركزی صنعا (كه زبان و خط عربی است) كتابخانه‌ای نابود شد و همه آثار فارسی از بين رفتند. مطمئناً از چنين شخصی كه چنين ادعایی ميكند، بايد تست الكل گرفت. بدانيد كه كتب ايرانی در عصر ساسانی، به زبان فارسی ميانه و خط پهلوی نوشته ميشدند. پس اگر به دنبال سند هستيد، سندی مربوط به آثار فارسی ميانه ارائه كنيد. نه اسناد مربوط به نابود شدن كتابهای زبان خوارزمی. شهيد مطهری با توجه به اسناد و مدارك تاريخی، پاسخی مفصل به ادعاهای شما داده اند، كه شما را به مطالعه آن دعوت ميكنم. 3. شما ادعا ميكنيد كه قتيبه همه موبدان و هيربدان را كشت. منظورتان موبدان زرتشتی است؟! آيا هنوز نميدانيد كه زبان رسمی آيين زرتشتی، هيچگاع خوارزمی نبود؟ از اوستايی كهن تا اوستایی متأخر و سپس فارسی ميانه زبان رسمی آيين زرتشتی بود. اگر قتيبه همه آثار موبدان را نابود كرد، پس چطور تا 300 سال پس از قتيبه همچنان اوستا به طور كامل در دسترس زرتشتيان بود و دينكرت از روی آن بازنويسی و تلخيص شد! 4. ادعای شما درباره عمر و صدام برای اكثر مردم ايران قابل قبول نيست. و خريدار ندارد. شما عُمَر بن خطاب و صدام را نماد اسلام و عامل به اسلام معرفی كرده ايد. در حاليكه اين سخن شما مغالطه است و باز هم پيشنهاد ميكنم اين ادعا را جایی ديگر تَكرار نكنيد. چون ماجرای تست الكل دوباره پيش ميآيد. 5. دوباره بدون هيچ دليل و مدركی مدعی شده ايد كه منظور فردوسی از سه پاس، همان شعار سه گانه (گفتار نيك، پندار نيك، كردار نيك) است. ليكن فردوسی در شاهنامه به روشنی انديشه نيك را ماورای 3 پاس آورده است. و منظور او از 3 پاس، 3 نگهبان آدمی (چشم و گوش و زبان) ميداند. و انديشه را مسلط بر اين 3 پاس ميداند و همين نشان ميدهد كه او به خوبی نقدی محكم و جانانه بر مدعيان زرتشتی مأبی زده چنان كه در اثر اين نقد، هوش از سر زرتشتيگرايان پريده، به صورتی كه با وجود درك غلط بودن ادعايشان همچنان بر اشتباه خود اصرار ميكنند. درود و سلام بر روح پر فتوح حكيم فردوسی كه حقيقت را روشن نمود، ليكن بازماندگان نسل ابوجهل، هدايت شدنی نيستند. سپاس !

همه کامنتها را خواندم و باید بگم که دیدگاه شما هم به اسلام همانقدر متعصبانه است دوست محترم !

بی طرف جان بحث سر سپاس و بی ارتباطيش با زرتشت هست. بحث سر اسلام نيست. لطفا دوباره كامنتها رو بخونيد

درود به همتون منم در این باره میخواستم بگم عربی یا پارسی بودن تفاوت نداره مگر در معانی که یه ایرانیا نمیتونن واژه ها عربی رو خوب بدونن چون هر زبانی بر پایه ریشه ها واژگانیش میتونه معنی دیگر واژه ها رو بدونه چون واژه ها در هر ز بانی به هم وابسته هستند و برای همین خواندن در میان ایرانیان بسیار کم شده چون معنی واژه ها رو خوب نمیدونند براشون گنگه چون بیشترشون بیگانه هستند ما باید شمار واژگان بیگانه رو به کمترین اندازه اش برسونیم تا زبانمون پیشرفت کنه و مردم بیشتر به خواندن رو بیارن و ساده تر سخن بگن همونجور که سعدی و حافظ ترانه هاشون آمیخته ای از واژگان عربی و پارسی هست باید بدونیم که فردوسی کهن ترین ترانه سرای ایران که زبان پارسی رو به سعدی و حافظ رسوند شمار واژگان عربی در شاهنامه اش به اندازه ای کمه که میتونیم بشماریمشون و زیباترین ترانه ها ای رانی اونجاست و کمی از سعدی و حافظ نداره و سعدی فردوسشی رو ستایش میکنه من همشهری سعدی و حافظم گرچه سخن راست باید گفته بشه پس اینکه بگیم پارسی بی عربی زیبییش کم میشه و پیشرفت نداره گفته درستی نیست پارسی زبانی گویا زیبا و شیرین و آزاد نیاز آنچنانی به زبان ها دیگه نداره هر چند همه زبان ها داد و ستد واژگانی داشتن و دارند اینم بهتون بگم که زبان عربی هم بیشتر واژه هاش پارسی هست بسیاری از واژه ها پارسی به زبان عربی و انگلیسی و ترکی و همه زبانها جهان راه پیدا کردند من اگر بخواین میتونم ریشه همشون رو براتون بیرون بیارم تا ببینین بزرگی زبان پارسی چون ایرانیان در باستان پیشرفته تر و با فرهنگ تر از کشورها دیگه بودن واژه هاشون بسیار به زبان عربی و انگلیسی و دیگر زبانها راه پیدا کرده زبان عربی زبان بزرگیه گرچه باید بدونیم پارسی هیچی از عربی کم نداره چه بسا در جاهایی پارسی از عربی بهتر هم میشه هر زبانی کاستی هایی داره و برتری هایی چه بسا واژگان پارسی به قران هم راه یافتن واژه قرآن یه واژه سریانی هست از زبان ها ایران از عراق یا اراک ایران که در سریانی کرانا گفته میشد واژه فیل که نام سوره فیل در قرآن هست از واژه پیل ایران هست اگر به باستان نگاه کنیم پیل بانان ایرانی رو خواهیم دید عربها پیل رو نمیشناختن و سر و کاری باهاش نداشتن چون پیل در بیابان کاربردی نداره و این واژه رو از پارسی به عربی بردند و به قرآن راه پیدا کرد و واژه ها دیگری که اینجا نمیگنجه که بگ با سپاس از همگی خرسند شدم از بودنتون باشه تا دیگه جایی به زبان بزرگ پارسی و دیگر زبان ها ارزشمند جهان گستاخی نکنیم چون رفتار ما گویا منش فرهنگ و نام و نشان کشورمون و مردممون هست میگن مشت نشانه خربار روز بر همگی خوش و خدانگهدار

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.