مباحث روایی
دشمنان درصدد هستند که فضایل اهلبیت را محو کنند. لذا شبهاتی را مطرح میکنند. یکی از آنها این است که حديث غديری كه شيعيان آن را دليل بر امامت على ابن ابیطالب میدانند در روز هجدهم ذىالحجة بيان شده است در حالیکه آيه اكمال دين در نهم ذىالحجة نازل شده است؛ و میگویند چرا شیعه اکمال دین را به امامت على ابن ابیطالب ربط میدهد.
با وجود اینکه آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» از با عظمتترین آیات است، اهلسنت آن را از نمازحذف کردند و آن را جزو قرآن نمیدانند. سوالی که مطرح میشود این است که آیا حذف این آیه از قرآن، تحریف به حساب نمیآید؟ پس چرا شیعه را به تحریف قرآن متهم میکنند، با اینکه شیعه معتقد است در قرآن موجود، هیچگونه دخل و تصرفی صورت نگرفته است.
إبن حبان از علمای بزرگ اهل سنت است، در كتاب الثقات میگويد: «وقتی رسول اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) در اطراف مكه مشغول تبليغ دين اسلام بود، قبيله بنیعامره آمدند و عرض كردند كه يا رسول الله! ما حاضريم به تو ايمان بياوريم، به شرطی كه خلافت و جانشينی بعد از تو به عهده ما باشد؟ رسول اكرم فرمود: مسئله تعيين خليفه و امام به دست خداست و هر كس را كه بخواهد امام و خليفه قرار میدهد.»
اکنون برای یک فرد محقق سوال پیش میآید که این اندیشمندان سنی، چگونه از بهشتی بودن تمامی صحابه آگاه هستند؟ آیا این دانشمندان به خاطر ارتباطشان با خدا از سرنوشت صحابه مطلع هستند؟ به راستی این دانشمندان طبق کدام منبع و مدرک قائل به بهشتی بودن صحابه هستند؟ به راستی اين چه عدالتى است كه قرآن نسبت فسق به بعضی از صحابه داده است.
رسم عرب جاهلی در آیین حج، بر این بود که با ورود به شهر مکّهی مکرّمه، حتّی اگر چند ماه پیش از ایّام حج به این شهر وارد میشد، به حال احرام باقی مانده و با همان حال در روز 8 ذیحجه لبیک گویان به صحرای عرفات، مشعر و منا رفته و در این مدّت، تا مادامی که مناسک حج، پایان نمییافت از احرام خارج نمیشدند که پیامبر بر آن، مهر بطلان زد.
در احادیث صحیح بنا بر مذهب اهل سنت آمده است که خداوند متعال درآخر زمان و نزدیکی قیامت امام عادلی را بهسوی مردم جهان میفرستد تا امور مردم دنیا را به عهده بگیرد، او ازاهلبیت رسولالله (صلی الله علیه و آله) و از فرزندان حضرت زهراء (سلام الله علیها) میباشد. زمین را به عدل آراسته میکند و بساط ظلم را برای همیشه برمیچیند.
با مروری در کتب اهل سنت به این نتیجه میرسیم که از خلفا تفسیر قرآن بسیار اندک نقل شده است. چرا که جهل خلفا به مسائل و معارف قرآن بسیار مشهور است. این مطلب در کتب اهل سنت تصریح شده است. بر این اساس خلفا با آن كه عرب زبان بودند، معناى برخى واژههای قرآنی را نمىدانستند. مثلًا رواياتى كه در مورد جهل ابوبكر و عمر نسبت به معناى «كلاله» نقل شده، فراوان است.
روایاتی که در پیرامون شخصیت و فضائل حضرت علی (علیه السلام) به ما رسیده چنان در سطح وسیع انتشار یافته است که ما نمیتوانیم او را آنچنان که هست توصیف کنیم، روایات بیشماری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) وارد شده است که هر دسته از آن گوشهای از جوانب شخصیت محیّرالعقول او را توصیف میکند.
از تهمتهایی که به شیعه نسبت داده میشود، این است که شیعه معتقد به تحریف قرآن است. در حالیکه عقیده شیعه امامیه این است قرآنی که اکنون در دست ماست عینا همان قرآنی است که بر پیامبراکرم نازل شده است و هیچگونه تحریفی در آن صورت نگرفته است. برعکس با رجوع به کتب اهلسنت موارد بسیاری مییابیم که خلفاء قائل به تحریف بودند.
بر اساس برخی گزارشها از سوی علمای اهلسنّت، عمر بن خطّاب در زمان حکومتش نیز این عادت را که از زمان جاهلی داشت، نتوانست ترک کند. البته برخی از علمای اهلسنت برای توجیه شرابخواریهای خلیفه گفتهاند: وی بدان جهت شراب مینوشید تا غذایی که میخورد بهتر هضم شود: «عمر میگفت: من بدینرو شراب مینوشم که گوشت شتری که میخورم را هضم کند و اذیت نشوم!»
عایشه جریان حسادتش به خدیجه را چنین بیان میکند: روزی پیامبر امر فرمودند که مقداری گوشت برای دوستان خدیجه ببرند. من که از اینهمه محبت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به خدیجه ناراحت شده بودم با ناراحتی حسادت خویش را اظهار کردم و گفتم: برای خدیجه!؟ حضرت فرمود: من خدیجه را دوست دارم.
پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: هيچ چيزى را براى خود كراهت ندارم مگر اينكه براى تو نيز آن را كراهت دارم. رجال این روایت مورد اطمینان هستند و از لحاظ علمای اهل سنت مشکلی ندارند. اما بخارى در این حدیث نیز مانند احاديث فراوان ديگر دست به تحریف زده و برای آبرو بخشیدن به نااهلان، روایت را ناقص بیان كرده است.
ابن عباس مىگويد: زن ديوانهاى را به نزد عمر بن خطاب آوردند كه زنا كرده بود. خليفه پس از مشورت با صحابه، امر كرد تا وى را رجم و سنگسار كنند. پس على بن ابىطالب (ع) سر رسیدند و مانع اجرای آن حکم شدند و فرمودند: در اسلام، تکلیف از دیوانه برداشته شده است. پس عمر بن خطاب آن زن را با امر اميرالمؤمنين آزاد نمود.
فخر رازی: اگرچه به من لقب امام المشککین دادهاند و در هرچیزی شک میکنم، اما درجایی که تعارض بین سخن صحابه با سخن علی بن ابیطالب علیهالسلام باشد، بدون هیچ شک و تردیدی و با قاطعیت حکم بهدرستی سخن علی (علیهالسلام) میدهم و باکمال میل آن را میپذیرم. چون هر کس در دینش به علی اقتدا کند، قطعاً هدایت یابد.