تصرف ناروا در معني خاتم

عجيب و خنده آور تصرف مضحك و ناروايي است كه بعضي از پيروان فرقه ي ضاله بهايي درباره ي «خاتم النبيين» انجام داده است، آنجا كه خاتم را به معني انگشتر گرفته و گفته چون انگشتر زينت دست حساب مي شود، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نيز زينت پيامبران بود، در صورتي كه هيچ گاه در لغت عرب لفظ خاتم كنايه از زينت به كار نرفته، و در تفسير قرآن حق نداريم از پيش خود براي لغتي معنايي بتراشيم، اين تفسير به قدري خنك است كه حتي حسينعلي بهاء ناچار شده در كتاب اشراقات (ص 292) همان معني صحيح را بگيرد و اين معني ناروا را رها سازد (چنان كه عين عبارت او را در چند صفحه ي بعد ذكر خواهيم كرد).
چهارده قرن همه ي مسلمين از اين لفظ همان خاتميت و آخر بودن را فهميده اند.
تصرف نابه جاي ديگر اين كه بعضي خاتم را به معني مهر گرفته اند با اين توجيه كه پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم تصديق كننده ي پيامبران قبل است، همان گونه كه مهر مضامين يك نامه اي را تصديق مي كند، اين تفسير نيز در بي اساسي چون تفسير قبل است، زيرا درست است كه مهر تصديق كننده نامه است، ولي در لغت عرب سابقه ندارد كه به شاهد و گواه كه نامه اي را امضاء كرده بگويند او خاتم است، گذشته از اين، تصديق پيامبران از ويژگي هاي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نيست، هر پيامبر بعدي نه تنها تصديق كننده ي پيامبر قبل است، بلكه تصديق كننده ي تمام انبيا است، چنان كه در قرآن اين مطلب بيان شده است. [1] .
* * *
[1] اقتباس و تلخيص از كتاب پرسش ها و پاسخ ها، ج 1، ص 137 - 126، در مورد بحث كامل در اين باره به كتاب تفسير موضوعي پيام قرآن، ج 8، از ص 399 تا 424 مراجعه كنيد.