نظري به كتاب مبين و اقدس

نظر به اين كه از مقدس ترين و بالاترين كتاب بهائيان كه بعد از ادعاهاي بهاء نوشته شده كتاب مبين و اقدس است، و بهائيان اين دو را از جانب خدا مي دانند كه به حسينعلي بهاء نازل شده، شايسته است در اينجا نظري اجمالي به اين دو كتاب كنيم تا ماهيت بهائيت و كتاب هايشان را بهتر بشناسيم.
اين دو كتاب پر از اغلاط لفظي و معنوي است، به عنوان نمونه: در كتاب مبين، در صفحه ي 284، مذكور است:
«ان السماء اثر رفعتي، و الارض اثر سكوني... و السحاب اثر حركتي... و السكر الذي تري الناس فيه، انه اثر خشيتي؛ آسمان اثر بلندي و زمين اثر ساكن شدن من، و ابر اثر حركتم است و اين مستي كه مردم را فراگرفته است اثر خشيت و ترس من باشد.»
از اين عبارت كه از زبان پيغمبر قرن نوزدهم حسينعلي بهاء صادر شده چند مطلب استفاده مي شود:
       1- زمين ساكن است (با اين كه وي در عصري بوده كه تحرك زمين بين دانشمندان فلك شناس ثابت شده بود).
       2- خدا سكون و حركت دارد.
اينك ببينيم كتاب اقدس چه آورده؟:
كتاب اقدس را به دست مي گيريم در همان صفحه ي آغاز توقف كنيم مي بينيم نوشته:
«ان اول ما كتب الله علي العباد عرفان مشرق وحيه، و مطلع امره الذي كان مقام نفسه في عالم الامر و الخلق؛ نخستين چيزي كه خداوند بر بندگان خود واجب كرده شناختن مشرق وحي و مطلع امر (پيغمبر) است، چنان مشرق وحيي كه در عالم خلق و امر، مقام او مقام نفس خدا است».
توجه و دقت در اين جمله هاي آن، ما را به چند غلط معنوي رهنمون مي شود:
        1- نخستين وظيفه بشر شناختن خدا است نه شناختن پيغمبر و اگر منظور بهاء اين است كه نخستين وظيفه بشر بعد از شناخت خدا، شناختن پيغمبر است، اين هم درست نيست زيرا در مورد شناختن پيامبران، نخست وظيفه خود آن ها است كه خود بشناسانند وانگهي تعيين وظيفه و تكليف بعد از شناختن آن ها است.
       2- اطلاق جمله «مشرق وحي» بر پيغمبر صحيح نيست بلكه پيغمبر مهبط وحي است.
       3- بودن مقام پيغمبر در مقام نفس پروردگار (در عالم امر و خلق) با هيچ فلسفه و مباني علمي جور درنمي آيد. [1] .
از اغلاط لفظي «اقدس» اين كه: در صفحه ي 39 مي گويد: «عاشروا مع الاديان» [2] و در صفحه 22 مي گويد: «لتعاشروا مع الاديان» با اين كه از نظر قواعد عربي لفظ «مع» در اين دو جمله زائد است.
و در صفحه ي 37 مي گويد: «انصفوا بالله لعل تجدون لئالي الاسرار» و در همان صفحه نيز مي گويد: «لعل تدعون ما عندكم» با اين كه از نظر قواعد عربي «لعل» كلمه ي ترجي است و به تنهايي بر فعل داخل نمي شود بايد مدخول آن اسم باشد و در اين دو مورد گفته شود «لعلكم تجدون» «لعلكم تدعون».
در كتاب هاي ديگر بهاء نيز اغلاط فراوان لفظي و معنوي ديده مي شود، كه هر كدام براي نشان دادن ماهيت اين مرام ساخته ي سياست بازان استعمار كافي است...
* * *
[1] تلخيص از كتاب محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 1 ص 179 - نمونه هاي ديگر از اغلاط كتاب اقدس در همين كتاب، از ص 179، تا 186 آمده است.
[2] با دين ها معاشرت نيك كنيد.