نقش روسيه ي تزار در حفظ پيروان باب

علاوه بر مدارك فوق، باز از مدارك روشن و متعدد ديگر از كتب بهائيان استفاده مي شود كه سفارت روس و مأموران روسي تا سر حد امكان در حفظ و حراست پيروان باب مي كوشيدند، در اينجا به اين چند نمونه توجه كنيد:
1- آواره در كتاب كواكب الدريه (صفحه 284) مي گويد: «وقتي كه ايشان (حسينعلي بهاء) در «درجز» از قراي مازندران تشريف داشته و در آنجا مستخدمين و سرحدداران دولت روس ارادتي شايان به حضرتش يافته، اراده كرده اند كه آن حضرت را از دست مأموران ايراني گرفته و در اختيار آنها قرار داده به روسيه ببرند ولي آن حضرت قبول نكرده [1] و بعد خبر وفات محمد شاه رسيد و «در يابيگي روس» اظهار سرور! كرده و سبب نجات بهاءالله شد.»
2- هنگام بلواي ضدبهائيان اصفهان در سال 1321 قمري، قنسول روس به همه ي بهائيان اصفهان پناه داد و از آنان رفع مزاحمت كرد...
3- ميرزا جاني در نقطه الكاف، صفحه 233 مي نويسد:
«شنيدم از جمله تقصيراتي كه پادشاه روس بر امير (امير زنجان) گرفته و سبب عزل او شد يكي همين قتل اين سلسله مظلوم است خلاصه بعد از آن ايلچي روس و ايلچي روم به ديدن جناب حجت آمدند...».
4- از جمله قضاياي عجيب: آمدن مؤمن هندي است از هند به عزم سياحت با لباس زهد و ورع و رسيدن او به چهريق و غش كردن او از ديدن سيد باب و نعره زدن او به «هذا ربي» (اين خداي من است) و سپس حركت او به سوي روم. [2] .
5- عزيزالله سليماني در جلد اول مصابيح هدايت، صفحه 181، مي نويسد: «علاءالدين حاكم زنجان به ورقاء (يكي از سران بهائيت) مي گويد: فردا ميرزا حسين (زنجاني كه با ورقاء رفيق شده بود) را دم توپ مي گذارم و تو را با پسرت به تهران مي فرستم، حضرت ورقاء محرمانه فرموده بود كه ميرزا حسين زنجاني به اطلاع كنسول (روس) و به امر ناصرالدين شاه از عشق آباد آمده و دامادشان هم مترجم روس است، اين مطلب را پي مي كند و از براي سركار خوش واقع نخواهد شد، به نظر چنين مي آيد كه او را هم با ما به تهران بفرست.
6- ميرزا حسن نوري برادر حسينعلي بهاء و صبح ازل، منشي سفارت روس بود!
7- عباس افندي در مقاله ي سياح مي نويسد: «بهاء و عائله اش را دولت روس به بغداد فرستادند.»
8- در جنگ جهاني از عبدالبهاء (عباس افندي) پرسيدند: در اين جنگ كدام دولت فاتح است؟ در جواب گفت: امپراطور روس، زيرا جمال مبارك (حسينعلي) در كتاب مبين در خطاب به او فرمودند:
«يا ملك الروس اسمع نداء الله الملك المهيمن القدوس!» و در مواقع كثيره فرموده اند؛ «چون امپراطور روس بر نصرت امر قيام كرد، مظفر و منصور است.» [3] .
9- ميرزا حيدرعلي اصفهاني (از فضلاي بهائيه) در كتاب بهجة الصدور صفحه 128 گويد: «و القائم بامرالله (حسينعلي بهاء) را گرفتند و حبس كردند و
به قدر يك كرور [4] و اموال و املاك و عمارتش را بردند و غارت نمودند، و در ظاهر چون دولت بهيه روس حمايت آن قائم به امرالله كه ملقب به بهاءالله است نمود، نتوانستند او را شهيد نمايند به دارالسلام بغداد نفي (تبعيد) نمودند.»
10- روسيه ي تزار زمين هاي مشرق الاذكار و عشق آباد [5] را تحت اختيار بهائيان مي گذارد، آنها گروه گروه به آنجا مي روند، و دولت تزار از هر گونه مساعدت در حق آنها دريغ نمي كند، تا آن كه ماجراي كشته شدن يكي از بهائيان به نام حاج محمدرضا در عشق آباد سر و صدايي بلند مي كند، سرانجام پس از حكومت نظامي و بگير و به بند مسلمان ها، شايع مي شود كه به حكم امپراطور نيكلاي (روس) در عشق آباد دادگاه نظامي تشكيل مي شود، و دو نفر قاضي كه از پطرسبورك براي محاكمه حركت كرده اند و پس از تشكيل اين محاكمه، دو نفر مسلمان به عنوان متهم به قتل، محكوم به اعدام مي گردند...
آواره (بهايي مسلمان شده) در الكواكب الدريه، صفحه 55 (ج 2) مي نويسد: «بعد از شهادت حاج محمدرضا و محاكماتي كه به عمل آمد، دولت روس بهائيان را به رسميت شناخت... از آن به بعد بهائيان دم به دم و قدم به قدم رو به سر منزل ترقي ره فرسا شدند، تا آن كه پس از قليل مدتي مدرسه ي رسمي در همان زمين اعظم (عشق آباد) افتتاح يافت.»
ساختمان «مشرق الاذكار» بهائيان در عشق آباد كه در سال 1321 هجري قمري ساخته شده و مخارج هنگفتي صرف آن نموده اند، نيز شاهد ديگري از ارتباط آنها با دولت هاي بيگانه مخصوصا با روسيه تزاري است.
اين ها و ده ها مدارك ديگر همه سند زنده اين ارتباط است، حال اگر كسي نوشته ي كينيازدالگوركي را به كلي دروغ بداند، آيا اين همه مدارك از كتب خود بهائيان براي استعماري بودن آنها كافي نيست؟!! [6] .
در اينجا به گفتار «لرد گرزن» سياست مدار مشهور انگليسي در كتاب «ايران و مسأله ايران» نيز توجه كنيد او مي گويد: «صبح ازل (يحيي) وقتي كه در قبرس سكني داشت مقرري خاص از حكومت انگلستان دريافت مي نمود، و در عين حال روس ها هم از او حمايت مي كردند... و به تدريج كه بهائيان دست و پاي در بعضي از نقاط جهان باز كردند، بعدا به جانب آمريكائيان روي آوردند و با گسترش دامنه بهائيت در آمريكا، در اين سرزمين به فعاليت پرداخته و از انگليس روي برتافتند.»
* * *
[1] بهائيان مي گويند: ميرزا حسينعلي رفتن به روس را نپذيرفت، پس مزدور آنها نبود، به آنها مي گوييم: اگر ميرزا براي آنها كار نمي كرد و مزدور آنها نبود، چرا مأمورين روسي در داخل كشور بيگانه (ايران) اين قدر از او حمايت مي كردند؟!.
[2] رجوع شود به نقطه ي الكاف، ص 212، و در آخر قصه (ص 214) شعر بسيار مناسبي از حافظ را در اينجا مي آورد:
                                                                      در پس پرده طوطي صفتم داشته اند

                                                                                                                             آنچه استاد ازل گفت بگو مي گويم!.
[3] به نقل از كتاب انگليس سر عبدالبهاء، صفحه 57.
[4] كرور عبارت از نيم ميليون است.
[5] آواره در الكواكب الدريه (فارسي) صفحه 490 مي نويسد: «عشق آباد (واقع در تركمنستان فعلي كه قبلا جزء روسيه تزار، و شوروي بود) از شهرهاي جديده و ابنيه ي بديعه است، به امر دول بهيه روسيه در اين قرن بنا شده... سنه 1298 هجري تمام حدود عشق آباد به حيطه ي تصرف روس ها درآمد.».
[6] تفصيل اين ماجرا را در كتاب هاي: محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 1، ص 228 تا 232، ص 10، و جمال ابهي، ص 162 - 159، مطالعه كنيد.