دين سازان دغلباز

استعمارگران در محاسبات خود چنين نتيجه گرفته اند كه يگانه عاملي كه موجب عزت و سربلندي و خلل ناپذيري مسلمانان است، وحدت و انسجام آنان است، و نيز به اين نتيجه رسيدند كه عميق ترين عامل اتحاد و تعاون و به هم پيوستگي آنها، دين اسلام است كه همچون رشته ي تسبيح، افراد مسلمان را به همديگر متصل نموده، و نظم و وحدت آنها را نگه داشته است، و پس از اين صغري و كبري، تصميم گرفتند همين دين را كه يگانه عامل وحدت است به صورت پاره هاي مختلف درآورند و با دين سازي، مذهب را عليه مذهب، به جان همديگر انداخته، و به اين ترتيب با گل آلود كردن آب، ماهي بگيرند، با كمال تأسف، در موارد بسياري به مقصود رسيده اند.
قرآن در مورد استعمار و سلطه فرعون به همين مطلب تصريح كرده، تا به ما توجه دهد كه اگر به صورت گروه ها درآييم، فرعون ها بر ما مسلط خواهند شد، مي فرمايد:
«ان فرعون علا في الارض و جعل اهلها شيعا؛ همانا فرعون در زمين برتري جويي كرد، و اهل آن را به گروه هاي مختلفي تقسيم نمود». [1] .
بر همين اساس تجربه نشان داده كه زيان تحزب و گروه گرايي، بيش از نفع آن است، همواره استعمارگران با تبليغ تحزب گرايي مي خواهند بين صفوف مسلمين، ايجاد شكاف و پراكندگي كنند، قرآن هشدار مي دهد كه تنها يك حزب، موفق و پيروز است، از اين رو آنان را كه رابطه ي دوستي با دشمنان خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم برقرار نمي كنند، و به انسجام در برابر آن ها مقاومت مي نمايند ستوده و مي فرمايد:
«رضي الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون؛ خدا از آنها خشنود است، آنان نيز از خدا خشنودند، آنها حزب الله اند، بدانيد حزب الله پيروز و رستگارانند». [2] .
طاغوتيان و استكبار و استعمار جهاني از قديم و نديم، براي ضربه زدن به اتحاد و انسجام مسلمانان، از اين راه وارد شده و تحت عناوين گوناگون از جمله مهدويت و بابيت، به دين سازي و فرقه پردازي پرداخته اند، و در اين مسير، قادياني گري، شيخي گري، صوفي گري (با فرقه هاي گوناگون كه هر كدام دارند)، بابي گري، بهايي گري، وهابي گري، آقاخاني گري [3] و كسروي گري از ارمغان هاي اين استعمار كهنه و نو است كه همچنان ادامه دارد.
«مطالعات جامعه شناسي و روان كاوي امروز، ترديدي در اين مطلب باقي نگذاشته است كه مذهب به طور كلي به گونه يك اصل پايدار در اعماق وجود انسان، ريشه دارد، و بينش مذهبي در مشرق زمين، بسيار عميق تر از غرب است، شايد به دليل اين كه نخستين جوانه هاي تمدن در شرق ظاهر گشت و پيامبران نيز از شرق برخاستند.
به همين دليل استعمار غربي كه براي دست يافتن به شرق از هيچ تلاش و كوشش فروگذار نمي كند، مذهب را نيز از نظر دور نداشته و با ساختن مذهب هاي خرافي و تخديرگر، كوشش كرده است مقاصد خود را پيش ببرد.
مخصوصا با توجه به اين كه اسلام، آييني است ضداستعماري و سد محكمي در برابر مطامع آنها ايجاد خواهد كرد، براي ايجاد رخنه در اين سد نيرومند، فكر خود را بيشتر در حوزه كشورهاي اسلامي متمركز ساخته اند، و چندين مذهب دست نشانده در اين منطقه ي حساس جهان به وجود آورده اند كه يكي از آنها «بابي گري و بهايي گري» است، و حقا گذاشتن نام مذهب بر آنها توهيني به مذهب است.
خوشبختانه با گذشت زمان و آگاهي مسلمانان از يك سو، بالا رفتن پرده ها و
فاش شدن رازها و برملا شدن مدارك از سوي ديگر، و تلاش هاي دانشمندان آگاه اسلامي از سوي سوم، سبب شده است كه مسلمانان به خوبي از اين نقشه ي شوم استعمار باخبر شوند، و به خصوص با همكاري نزديك اين فرقه، با روسيه تزاري و صهيونيست ها و رژيم هاي آمريكا و انگليس رازها بيشتر از پرده برون افتاده است.
لذا مي بينيم پي درپي، افرادي از فريب خوردگان به آغوش اسلام بازمي گردند و بيزاري خود را از اين فرقه ي ضاله در صفحات جرايد منعكس مي كنند.
ولي باز آگاهي و روشن نگري بيشتر لازم است، به همين جهت بايد اسناد و مدارك بيشتر، و تحقيقاتي تازه تر در اين زمينه در اختيار عموم، به ويژه نسل جوان قرار داد تا هم خودشان از پيشينه ي تاريخي و تاكتيك و نتيجه اين نقشه ي شوم باخبر شوند و هم ديگران را آگاه سازند». [4] .
* * *
[1] قصص (28)، آيه ي 4.
[2] مجادله (58)، آيه ي 22.
[3] آقاخاني گري؛ ته مانده فرقه ي اسماعيليه است، و از روز اول، آلت دست حكومت هاي خودكامه ي وقت بود، و در اين اواخر «آقاخان محلاتي» رهبر همين فرقه و حاكم كرمان، غوغايي در ايران به پا نمود، و استقلال ايران را به خطر انداخت، و چون شكست خورد، به هند گريخت، و تا آخر عمر، از جيره خواران استعمار، بود. (بهائيت مولود تصوف، ص 10).
[4] ارمغان استعمار، ص 4، از نگارنده (تاريخ نگارش سال 1353 ش).