ه - مسلمانان آسیای مرکزی

ه - مسلمانان آسیای مرکزی[278] آسیای مرکزی به لحاظ ژئوپولیتیکی اهمیت زاید الوصفی دارد ، موقع جغرافیائی ، جمعیت نسبتا زیاد ، هویت اسلامی و ذخائر غنی ، این منطقه را مورد توجه ابرقدرتها قرار داده است . اقوام ساکن در این نواحی گرچه مشخصه نژادی گوناگونی دارند اما بدلیل وحدت ایدئولوژیکی و در واقع مسلمان بودن نخواسته اند از تهاجم فرهنگی و سیاست های متجاوزین تاثیر پذیرند ، روسها از گذشته های دور در صدد آن بوده اند که به محو فرهنگ و هویت اسلامی اقوام مسلمان آسیای مرکزی بپردازند اما با وجود سرکوب شدید ، جابجائی و دادن امتیازات سیاسی - اقتصادی و فرهنگی موفق نشده اند مردم این سامان را از فرهنگ خود که بر ارزشهای اسلامی استوار است ، جدا کنند . (1) مناطق مذکور پایگاه مهمی جهت رشد فرهنگ اسلامی بوده و به لحاظ خصیصه های تاریخی و دارا بودن مراکز علمی و فرهنگی مورد توجه همسایگان خود ، بویژه ایران بوده اند . توسعه اسلام در مناطقی که به آسیای مرکزی موسوم است از قرن اول هجری صورت گرفت . در سال 21 هجری مطابق با 641 میلادی لشکرهای پیروزمند مسلمان ، آذربایجان را به تصرف درآوردند و از این تاریخ خورشید پرفروغ اسلام بر این نقاط تابیدن گرفت . در سال 64 هجری دربند نیز به تصرف قوای اسلام درآمد که تا قرنها بعد منتهی الیه شرقی مرزهای اسلام را در برابر ایالات ترک تشکیل می داد با فتح مناطق شرقی قفقاز توسعه سریع و کامل اسلام در مناطق مذکور آغاز شد که عملا با مقاومت چندانی روبرو نگردید و تا زمان کشورگشایی روسها در قرن نوزدهم ، قسمتهای مهمی از آسیای مرکزی بخشی پیوسته از قلمرو اسلامی بود . بدین گونه منطقه ای که جایگاه تمدن باستانی داشت و از گذشته در معرض آئین بودایی ، مسیحی و نسطوری بود ، به اسلام روی آورد . در سال 54 قمری[279]مسلمانان از آمو دریا گذشته و در 56 قمری بخارا را فتح نمودند و در سال 134 قمری در کرانه های رود طلاس قوای امپراطوری چینی سلسله تانگ ( که برای حفاظت مناطق آسیای میانه آمده بودند . ) را درهم شکستند . در قرن دهم میلادی اسلام درمقام مذهب آسیای مرکزی حاکم شد و از این تاریخ به یکی از معتبرین کانونهای فرهنگی جهان اسلام تبدیل گردید . پس از آن امپراطوری عثمانی چندیت قرن بر آسیای میانه و قفقاز حکومت نمود و تصرف سرزمین های اسلامی بدستی قوای روس بین قرون شانزدهم تا نوزدهم نتوانست مانع از پیشرفت و نفوذ اسلام گردد و در این مدت مناطق مسلمان نشین آسیای مرکزی با جهان اسلام ارتباطی پیوسته داشته و از تاریخ و فرهنگ یکسانی برخوردار بودند و حتی در سال 1917م باکو و سمرقند به سرزمین اسلام انس داشت تا به مسکو و پتروگراد . (2)درعصر صفوثه که تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران قلمداد گردید ، آذربایجان این مذهب را با آغوش باز پذیرفت و این جمهوری به پایگاه اصلی شیعه در منطقه ماوراء قفقاز گشت . از لحاظ نژادی ، ترکیب جمعیت آسیای مرکزی بسیار متنوع و پیچیده می باشد . در شمال قفقاز سلسله کوههای مرتفع باعث تفکیک گروههای نژادی می شود که با چندین لهجه سخن می گویند که از سه زبان ترکی ، فارسی و قفقازی ریشه گرفته اند . گرچه هرکدام از این اقوام دارای سنتهای خاص و شیوه های ویژه خود می باشند ، اما در فرهنگ اسامی و هویت مذهبی مشترکند . نواحی ادیج و کراشای ، چرکس ، کاباردین ، بالکار ، چچن اینگوش ، شمال اوشین ، داغستان و آذربایجان قلمرو جغرافیائی شمال قفقاز ( ماورای قفقاز ) است . قوم ازبک از بزرگترین اقوام ناحیه آسیای میانه است که درحال حاضر اکثریت جمهوری ازبکستان را تشکیل می دهند . بجز تاجیک ها ، اکثریت سکنه آسیای میانه از نژاد ترک هستند . قزاق ها ، تاتارها ، ایغورها ، ترکمن ها ، غازان ها ، ذنجان ها ( چینی الاصل ) و اقلیت های ترک و کرد و بلوچ نیز در آسیای مرکزی سکونت دارند . (3)[281]از نظر جمعیت ، آمارهای متفاوتی برای این منطقه ذکر نموده اند که از 60 میلیون نفر تا 70 میلیون نفر در نوسان است . سکنه آسسیای مرکزی در هنگام الحاق به روسیه حدود 6 میلیون نفر بود که با مرگ و میر بالا ویژه کودکان ، رشد کند داشت از سوی دیگر ، تزارها برای برهم زدن وحدت منطقه و ترکیب جمعیت اسلامی ، ساکنان روسی و اوکراینی را تشویق به مهاجرت می نمودند که این پدیده در نیمه دوم دهه 1870م افزایش یافت . به هنگام انقلاب اکتبر 1917م ساکنان اسلاو حدود 30% قزاقستان و 8/3% آسیای مرکزی را تشکیل می دادند و مسلمانان به 12 میلیون نفر بالغ می گردیدند . این مهاجرت ها گرچه پس از انقلاب اکتبر تا سال 1920م متوقف بود اما از سال 1928م آغاز شد و تا سال 1936م 1700000 نفر ساکنین جدید به منطقه آمد . این افراد غالبا به ازبکستان ، ترکمنستان ، قرقیزستان و تاجیکستان می رفتند . شدت مهاجرت اسلاوها بحدی بود که تا سال 1939م 50% سکنه تاشکند ( بزرگترن شهر آسیای میانه ) را اسلاوها تشکیل می دادند . هجوم آلمان به روسیه در سال 1941م سیل مهاجرین را تشدید نمود و این حرکت برخی از هالی بومی آسیای مرکزی را به شدت تحت تاثیر فرهنگ روسی قرار داد . تا سال 1959م نسبت اروپائیان در قزاقستان به 65% و در آسیای مرکزی به 25% رسیده بود اما این مهاجرت ها نتوانست جلو رشد روزافزون مسلمانان را بگیرید و در سال 1979م نسبت غیر مسلمانان در قزاقستان به 57% و در آسیای مرکزی به کمتر از 18% تنزل نمود . مهاجرت اجباری ، تبعیدها و کشتارهای وسیع نیز از رشد روزافزون جمعیت آسیای مرکزی نکاست و روند مخاطره آمیز سلطه روسها را که بویژه از سال 1959م آغاز شده بود معکوس نشان داد و در فاصله سالهای 1959 تا 1979م مسلمانان به جای پراکندگی ، تمرکز بیشتری یافته اند و آهنگ بالای رشد طبیعی جمعیت مسلمانان در آینده وزنه بیشتری به آنان داده و این پدیده آنان را در برابر خطر استحاله فرهنگی حفظ نموده و هویت اسلامی آسیای مرکزی را نیرومند خواهد ساخت . از لحاظ ذخائر اقتصادی و منابع معدنی و محصولات کشاورزی ، آسیای[282]مرکزی غنی است . تا قبل از انقلاب اکتبر که در مسائل کشورزی این منطقه تغییراتی پدید آورد و این تحولات منجر به کاهش محصولات زراعی شد . 90% پنبه شوروی سابق در این نواحی بدست می آمد ؛ در این میان ازبکستان 65% پنبه را بخود اختصاص داده بود . نصف محصول ابریشم نیز در همین جمهوری تولید می گردید . دولت تزاری با توجه به استعداد منطقه و شرایط جغرافیائی به نوعی تک محصولی دست زده بود و طبق برنامه ای اکثر زمینهای زیر کشت آسیای مرکزی را به این محصول اختصاص داده بود که دولت شوروی پس از 1917م این سیاست را دنبال نمود و این حرکت منجر به کاهش کشت غله گردید . سیاسیت تک محصولی ، مشکلات بزرگی را بخصوص در جنگ ها و هنگامه قحطی برای مردمان این نواحی پدید آورد . در نواحی استپی و سواحل دریای خزر ، گندم کشت می شود ، دامداری از فعالیتهای دیگری است که با ویژگیهای جغرافیائی و زندگی سنتی مردم بویژه عشایر و روستائیان تناسب دارد . در جمهوری ازبکستان به پرورش گوسفند قره گل توجه دارند . تربیت گاو در سواحل شرقی و غربی دریای خزر صورت صورت می گیرد . در سالهای 1932 تا 1933 که سیستم اشتراکی در آسیای مرکزی پیاده شد تعداد دامها کاهش یافت و به 15000000 رسید در حالی که در سال 1929م آمار دام 60 میلیون راس بود . این تنزل آشکار ، سران شوروی را وادار نمود که به دامداران قزاقستان و آسیای مرکزی اجازه دهند ، روش زندگی سنتی خود را از سر بگیرند . حرکت مزبور باعث رونق دوباره دامداری شد و میزان آن را در سال 1960 به57 میلیون راس و در سال 1979م به 80 میلیون راس رسانید . ماهیگیری در سواحل دریای خزر و رودخانه ها به طریقی سنتی و جدید صورت می گیرد . از لحاظ ذخائر نفت و گاز ، آسیای مرکزی و قفقاز اهمیت قابل توجهی داشته و بخش مهمی ازنفت شوروی سابق از این مناطق استخراج می گردد . توسعه صنعتی از سال 1917م در آسیای مرکزی آغاز شد تا قبل از آن این سرزمین منطقه ای کاملا کشاورزی و دامپروری بود و تنها چند کارخانه پنبه پاک[283]کنی و ابریشم کشی داشت . شوروی در ظاهر برای صنعتی کردن آسیای مرکزی و در باطن برای برهم زدن نظام سنتی و فراهم نمودن اسباب مهاجرت اروپائیان و اقوام روسی به این نقاط ، باب صنعت را پس از جنگ جهانی دوم در نقاط مذکور گشود و توسعه سریع صنعت ، وجوه اقتصاد را در آسیای مرکزی دگرگون نمود و طبقه بزرگ کارگران شهری را بوجود آورد . ولی چون افراد بومی چندان تمایلی به امور صنعتی نشان نداده اند اغلب کارهای غیر کشاورزی را افراد غیر بومی در دست گرفتند ، که این جهش صنعتی با وجود مناقع غنی و نیروی انسانی عظیم آسیای مرکزی با تنگناهایی چون منابع آبی محدود ، دوری از مناطق اصلی صنعت کشور وجود تفاوتهای آشکار در شاخص های اجتماعی - اقتصادی در مقایسه با سایر مناطق مواجه شد . توسعه امپراطوری روسیه بر نواحی آسیای مرکزی حدود 348 سال طول کشید . اولیت فتح از سال 1552م با تسخیر غازان آغاز شد . در زمان ایوان مخوف و به سال 1584م روسها مناطق مسلمان نشین کناره ولگا و سیبری غربی را تسخیر نمودند و این نقاط برای همیشه از جهان اسلام جدا شد . در سال 1604م که روسها به داغستان حلمه بردند ، مردم این سرزمین به کمک قوای عثمانی در مقام مقابله با آنان برآمده و قوای روس را تارومار نمودند که ناچار به عقب نشینی شدند . این پیروزی مسلمین که با حرکتی استراتژیکی توام بود باعث قویت حضور اسلام در میان اقوام کوه نشین شمال قفقاز شد و در قرن نوزدهم این منطقه در مقام رکن عمده مقاومت اسلامی در برابر هجوم روسها به سوی نواحی مسلمان نشین حضور یافت . طی قرون هفدهم و هیجدهم میلادی تا زمان کاترین دوم ، اسلام مورد حمله و تعرض روسها بود و مراکز مذهبی مورد تهاجم قرار گرفتند به طوری که بین سالهای 1738م تا1755م از 536 مسجد غازان 418 باب از بین رفت . موقوفات مصادره گردیده و فعالیتهای تبشیری آغاز شد مسلمانان مقاوم یا کشته می شدند و یا به مناطق دوردست می رفتند . در زمان کاترین دوم و به سال 1771م جزیره قرم به تصرف نیروهای روسی درآمد و در 1774م تحت الحمایگی دولت عثمانی بر آن پایان یافت . در عصر کاترین با تصرف خیوه و خوقند قلمرو آن تحت عنوان[284]فرمانداری کل ترکستان تحت کنترل مستقیم ارتش روسیه قرار گرفت . در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی مناطق مسلمان نشین ماورای قفقاز و آذربایجان کنونی به تصرف روسها درآمد . از سال 1917م که نظام مارکسیستی در روسیه استقرار یافت تحت عنوان : برابری ملت ها ، اعلام شد که در شوروی پدیده ای به نام ملت اسلام نمی تواند وجود داشته باشد و در تعارض میان ملیت با کمونیسم پیروزی با کمونیسم است ؛ با این تصور نظام جدید به سرکوبی ، انهدام ، جابجایی اجباری مسلمانان پرداخت در سال 1944م ، 300000 نفر از تاتارهای قرم بازداشت و با وضع فجیعی به سیبری و قزاقستان فرستاده شده و روسها و اوکراینی ها قلمرو سابق آنان را غصب نمودند . در همین سال بدون هیچ گونه دلیلی قوم منطقه مسختی جنوب گرجستان بازداشت شده و به قزاقستان و ازبکستان کوچ داده شدند که از 200000 نفر ، حدود 50000 نفر از فرط سرما و گرسنگی در طول راه تلف شدند . بعد جمهوری خودمختار چچن اینقوش منحل گردید و قلمرو آن ضمیمه جمهوری فدراتیو روسیه شد واقوام آن بازداشت و تبعید گشتند . بدین گونه مقامات شوروی در صدد محو اقوام شمال قفقاز برآمدند اما تلاش آنان با شکست مواجه شد و با مرگ استالین از این ملت ها اعاده حیثیت شد و کوه نشینان شمال قفقاز موفق شدند تا سال 1959م برخی از ضربات را جبران کنند و علیرغم 15 سال تبعید ، جذب ملیتهای دیگر نشده و زبان خویش را از یاد نبردند . در آسیای میانه مشی مسکو با مقاومت شدید روبرو گردید . تبلیغات ضد مذهبی یکیاز حربه های نظام کمونیستی بود که در این منطقه شروع شد . از سال 1925م موقوفات ، مصادره و تا سال 1927م کلیه محاکم سنتی اسلامی برچیده شد . در سال 1928م طی تهاجم وحشیانه ای از انجام شعائر دینی چون مراسم سینه زنی شیعیان در ایام عاشورا جلوگیری به عمل آمد و روحانیون با اتهام جهل و فساد وارتشاء و حتی جاسوس ژاپن و آلمان ! مورد تعقیب قرار گرفتند ، بسیاری از مساجد و مراکز اسلامی تعطیل شد . هجوم علیه یکی از مظاهر اسلامی یعنی حجاب از سال 1927م آغاز شد .[285]مساجد به موزه و مرکز تئاتر و رقاصخانه تبدیل شد . شخصیتهای اسلامی تبعید و شکنجه شدند . پس از جنگ دوم در سرزمین شاشان واقع درقفقاز حدود 800000 نفر به طرز موحشی به نواحی شمالی و سیبری فرستاده شدند که حدود 20% تا 30% آنان در طول مسیر به علت سرما و گرستگی تلف شدند . با 400000 نفر از مسلمین قرشای و قالمون هم این گونه رفتار کردند . در سال 1942م انقلاب بزرگ ترکستان شوروی بوقوع پیوست بطوری که طی آن مسلمانان سرزمین های اشغالی را باز پس گرفته و با بیرون راندن سربازان شوروی ، جمهوری ترکستان را اعلام کردند که پس از جنگ دوم شوروی بدان حمله و این جمهوری را تصرف نمود . در زمان حکومت استالین ، آزادی نسبی برای مسلمین بوجود آمد و تسهیلاتی برای سفر حج فراهم شد و دارالعلم اسلامی در بخارا و تاشکند بوجود آمد و تسهیلاتی برای سفر حج فرهم شد که علت این برنامه را می توان در موارد زیر جستجو نمود : 1 - نفوذ و قدرت دین اسلام در میان مردمان آسیای مرکزی ؛ 2 - سنت اسلامی به عنوان چهار چوب قانونی طی قرون و اعصار در زندگی مردم جاری بود ؛ 3 - جوامع اسلامی با مرام و مسلک حزب حاکم بر شوروی بیگانه بودند و نظام حاکم سعی می کرد با ایجاد روابط مسالمت آمیز از شدت این انزجار بکاهد ؛ 4 - حمله به اسلا و مبارزه برعلیه مسلمانان ازنفوذ نظام حاکم بر سرزمینها و کشورهای اسلامی بخصوص خاورمیانه می کاست . در سالهای اخیر تا قبل از فروپاشی نظام پوشالی مارکسیستی حملات ستیزه جویانه ای علیه اسلام در شوروی شدت یافت و مشی خشونت و تعارض از سر گرفته شد و تبلیغات الحادی به طور گسترده ای ، ادامه یافت و تلاش همه جانبه ای برای از میان برداشتن گرایشهای دینی برداشته شد . پس از جنگ 1953م خروشچف حملات را با شعار بازگشت به تعالیم لنین از سرگرفت و تعداد مساجد و رؤسای مذهبی را تقلیل داد . انتشار کتابهای الحادی رشد فزاینده ای بخود گرفت . مؤلفان در این کتابها به خدشه نمودن مسائل اسلامی و مسخ ارزشهای مذهبی پرداختند . با همه اینها موفقیت قابل ذکری بدست[286]نیاوردند و بر خلاف اختناق شدید و فشارهای فراوان ، دین اسلام در زندگی مردمان آسیای مرکزی جاری است و حتی قدرت معنوی آن پرده آهنین نظام کمونیستی را از صلابت انداخت و با وقوع انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات اسلامی در بین ساکنین آسیای مرکزی و ماوراء قفقاز به اوج خود رسید ، و سرزمینی که دارای سابقه تاریخی و فرهنگی درخشان بوده و مردمان آن در قرون متمادی موجب قوت اسلام و پرچمدار آن بوده اند و دانشمندان بزرگی را در دامان خود پرورانده و صاحب مواریث ارزشمند فرهنگی و هنری هستند بار دیگر با تحرک و هیجانی فراوان می رود تا از موازین اسلامی حراست و پاسداری نماید . امروز برای اکثریت جمعیت مسلمانان در جمهوری های مسلمان نشین ، استقلال واقعی به معنای بازگشت به هویت اسلامی است . انقلاب اسلامی ایران و دوام و استمرار آن در این نواحی ، حس اسلام خواهی و دفاع از باورهای دینی را در میان مسلمانان آسیای مرکزی به مراتب افزون نموده است . مردم احساس می کنند پس از سالها فشار و جدایی تحمیلی از فرهنگ اسلامی ، بار دیگر شخصیت معنوی خود را بدست آورده اند . این روحیه موجب آن شد که مردم برای برقراری حکومت اسلامی در جمهوریهای خود تلاش کنند . امروزه قریب به هفتاد میلیون نفر مسلمان در جمهوریهای تازه استقلال یافته آسیای میانه به این حقیقت رسیده اند که تنها در پرتو برقراری حکومت اسلامی و موازین شرعی می توانند دوام و بقای مذهب خویش را در قلمرو زندگی ، برای خود تضمین نمایند . تاریخ آسیای مرکزی با فرهنگ اسلامی و سنن ایرانی گره خورده است و در قرون متمادی مناطقی که اکنون به صورت جمهوریهای مستقل درآمده اند ، جزئی از قلمرو ایران بوده اند و در عصر غزنویان ، سلجوقیان و خوارزمشاهیان ، این نواحی از نقاط اصلی ایران به شمار می رفته اند . در عصر صفوی مذهب تشیع در آذربایجان نفوذ نموده و دوره قاجاریه پیرو قطعنامه های گلستان ، و ترکمن چای ابتدا گرجستان و بدنبال آن ایروان ، نخجوان و بخش شمالی آذربایجان به روسیه واگذار گرید ، سمرقند ، خیوه ، و بخارا مواریث قابل توجهی از فرهنگ ایرانی دارند و زادگاه تعدادی از دانشمندان ایرانی همچون ابن سینا ، فارابی ، خوارزمی ،[287]جوهری ، بخاری ترمذی ، زمخشری و ... آسیای میانه می باشد ، همان سرزمینی که در قرون اولیه اسلامی جزو خراسان بزرگ بود .[289]یادآور می شود که سرزمین ترکستان شرقی از نظر ذخائر و منابع کشاورزی و معدنی غنی است و می تواند به صورت قطب صنعتی عمده در آسیا درآید ، نفت ، ذغال سنگ ، اورانیوم ، سنگ آهن ، طلا ، فسفر ، نقره ، سرب ، قلع ، میکا ، الماس ، زمرد و گاز از منابع آن است اما کشور چین ضمن آنکه برای نوسازی کشورش از این منابع بهره می گیرد ، ترکستان شرقی را در فقر و محرومیت و تحت فشارهای سیاسی اقتصای قرار داده است و در مقایسه با ایالات دیگر و نواحی مجاور ، این سرزمین بسیارعقب افتاده می باشد . در سالهای اخیر تا حدودی بخاطر نگرانی از اوضاع خاورمیانه و آسیای مرکزی ، سیاست دولت نسبت به ترکستان شرقی دگرگون شده و تا حدودی از فشار بر آنان کاسته شده است و چین می کوشد روابط مسالمت آمیز بین چینیهای ساکن در این ایالت و مسلمانان فراهم کند ولی با تمام این تلاشها در سال 1981م بین اویغورها و چینیها درگیری و نزاع پیش آمد . (4) ذیلا به بررسی جمهوری آسیای میانه می پردازیم : 2 - مسلمانان شوروی ، گذشته ، حال و آینده - الکساندر بنیگسن و ... ترجمه کاوه بیات . 3 - اقلیتهای مسلمان ترجمه ایرج کرمانی صفحات 271 تا 273 . 4 - اقلیتهای مسلمان در جهان ، ترجمه ایرج کرمانی صفحات 282 تا 295 ، در ضمن در بخش مسلمانان چین این سرزمین تا حدودی معرفی شده بود . 5 - رسالت ش 1991 .