تناقضات در گفتار و نوشته هاي باب

هر كسي كه زندگي ميرزا علي محمد باب را بررسي كند به روشني درمي يابد كه وي در گفتار خود مطالب متناقض و مختلف بسياري دارد، اگر او مثلا پيغمبر بود: نمي بايست گفتار او اين چنين پر از تناقض گويي باشد، مثلا پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم از همان كودكي تا آخر عمر يكسان سخن گفته است، او همه وقت مي فرمود: «من بنده ي ذليل و محتاج خدا هستم.» و فقط هنگام بعثت فرمود: «مقام پيامبري از طرف خدايم به من داده شده است...»
ولي ميرزا علي محمد باب زماني ادعاي ذكريت و بابيت و ركنيت و نيابت مي كند، بعد ادعاي قائميت، بعد ادعاي پيامبري، بعد ادعاي خدايي...، زماني كتاب احسن القصص را مي نويسد، و در آن ادعاي بابيت مي كند، بعد كه ادعاي قائميت مي نمايد و اين ادعايش را مطابق نوشته هاي احسن القصص خود نمي بيند، احسن القصص را بشويند و از بين ببرند و...
با مقايسه كردن دقيق بين كتاب ها و نوشته هاي او، موضوع اختلاف گويي و تناقض و پريشان گويي او آشكار مي شود.
مثلا او در كتاب احسن القصص خود، سوره ي 102 صريحا مي گويد: عدد ماه ها 12 است كه چهار ماه آن ها از ماه هاي حرام است.
ولي در كتاب بيان، واحد 5، باب سوم گويد: عدد ماه ها 19 است، و هر ماهي 19 روز مي باشد و جمع ايام سال به عدد «كل شي ء» است كه به حساب ابجد 361 روز مي شود.
نيز در كتاب احسن القصص و صحيفه عدليه (ص 5) خاتميت و آخرين پيغمبر بودن پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم را تصريح مي كند ولي در كتاب هاي بعد خود، خود را پيامبر قلمداد كرده و كتاب بيان را ناسخ آيين اسلام قلمداد مي نمايد، و دوره ي آغاز ادعاي خود تا انجام آن را قيامت اسلام مي پندارد (حسينعلي بهاء نيز درباره ي خاتميت اختلاف گويي كرده چنان كه در بحث خاتميت به آن اشاره مي كنيم).