دستگاه محمدرضا پهلوي ملعبه ي دست دكتر ايادي بهايي

همه ي اهل اطلاع باانصاف مي دانند كه خاندان پهلوي، رضاخان و پسرش هر دو دست نشانده و غلام حلقه به گوش بيگانگان بودند، اولي دست نشانده ي انگليس بود، و دومي دست نشانده امريكا.
از نشانه هاي بارز دست نشاندگي محمدرضا پهلوي از آمريكا اين كه به دستور آمريكا، بسيار به بهائيان در ايران، ميدان و پر و بال داد، كار به جايي رسيد كه سلطنت عريض و طويل پهلوي، ملعبه ي دست بهائيان، و محل تاخت و تاز آنها شد، توضيح اين كه:
ارتشبد سابق حسين فردوست كه از نزديك ترين مشاوران و دوستان محمدرضا پهلوي بود در كتاب خود «ظهور و سقوط سلطنت پهلوي» پس از ذكر بيماري رواني علي رضا پهلوي و برادرش محمدرضا پهلوي، به بيان راه يافتن دكتر ايادي بهايي، به دربار پرداخته مي نويسد: «احتمالا در دوراني كه محمدرضا با همسرش فوزيه قهر بود، يا بعد از طلاق او، دكتر ايادي سرهنگ ارتش بود، روزي محمدرضا به شدت ابراز ترس از ميكرب مي كرد، علي رضا پهلوي اجازه خواست كه پزشكي بياورد تا او را معاينه كند، او اجازه داد. علي رضا دكتر عبدالكريم ايادي را براي اولين بار براي معاينه محمدرضا، به بالين او آورد...» [1] .
كم كم ديدار محمدرضا با ايادي از هر هفته، سه روز انجام مي شد. ايادي فردي كلاش و حقه باز بود. كار به جايي رسيد كه ديدار او با محمدرضا، به هر روز و شب تبديل گرديد، ايادي صبح ها قبل از بيداري محمدرضا، در كاخ حاضر بود، و شب ها نيز تا هنگام خواب محمدرضا، حضور داشت.
دكتر ايادي به تدريج از بانفوذترين افراد دربار گرديد. فعال ما يشاء شده بود، خود به عنوان رييس «اتكا» [2] ارتش و نيروهاي انتظامي شده بود.
بسياري از كارها به امضاي او نياز داشت. من يك بار شغل هاي او را كنترل كردم، به 80 رسيد، به محمدرضا گزارش نمودم، محمدرضا در حضور من به او اعتراض كرد كه 80 شغل را براي چه مي خواهي؟ او با شوخي جواب داد: «مي خواهم شغل هايم را به 100 برسانم.»
ايادي كه خود بهايي بود، هر چه توانست وزراي بهايي را وارد كابينه كرد، هويدا بهايي سيزده سال نخست وزير كشور شد. اين وزراء بدون اجازه ي ايادي حق هيچ گونه كاري را نداشتند. مي توان در اين باره كتابي نوشت كه آيا در اين مملكت، ايادي سلطنت مي كرد يا محمدرضا؟...
ارتشبد سابق فردوست مي افزايد: «بهايي ها با وجود دكتر ايادي در رأس مشاغل مهم قرار گرفتند، و در ايران بهايي بي كار وجود نداشت. در دوران ايادي، تعداد بهائيان به سه برابر رسيد. يك بار حركت مردم عليه بهائي ها اوج گرفت و سخنراني هاي فلسفي (واعظ مشهور) سبب شد (قسمتي از) حظيرة القدس (معبد) آنها در تهران خراب گردد، بر اثر اين حركت، تعدادي از بهائيان از ايران رفتند، ايادي نيز به دستور محمدرضا نه ماه به ايتاليا رفت، ولي اين حركت دنبال نشد....
ايادي جاسوس بزرگ غرب، مطلع ترين منبع اطلاعاتي سرويس هاي آمريكا و انگليس در دربار و كشور بود، و نفوذ او با نفوذ محمدرضا مساوي بود، نخست وزيران، به خصوص هويدا، رؤساي ستاد ارتش، و كليه ي مقامات مملكتي اعم از وزير و نماينده مجلس دستوراتش را اجرا مي كردند، او در كليه ي مسافرت هاي خارج، همراه محمدرضا بود، و طبيعي است كه مورد علاقه ي برخي كشورهاي ذي نفع (استعماري) در رابطه با ايران بوده است، سرانجام او در سال 1357 ش كمي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران را ترك كرد.» [3] .
* * *
[1] شواهد بيانگر آن است كه ايادي به علم پزشكي آشنايي كاملي نداشته، تنها دست استعمار تحت عنوان پزشك مخصوص شاه، او را در دربار تثبيت نموده است. چنانكه پرفسور ژان برنار به اسدالله علم وزير دربار گفته بود: «پزشك مخصوص شما چاقوي جراحي را از بيلچه باغباني تشخيص نمي دهد.» (گفتگوي من با شاه، خاطرات محرمانه ي اسدالله علم) زير نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوي، چاپ 3، ص 616).
[2] اتكا: سازمان تداركاتي ارتش.
[3] اقتباس از ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، ص 200 تا 204.