بدعت از منظر قرآن

1. قانونگذاري حق ويژه خداوند است:
از منظر قرآن، تشريع و قانونگذاري حق ويژه خداوند است و كسي بدون اذن او نمي تواند قانوني وضع كرده و ديگران را وادار به اجراي آن نمايد: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوآا إِلاَّآ إِيَّاهُ ذَ لِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ»(1)؛ حكم و فرمان تنها از آنِ خدا است و فرمان داده كه غير او را نپرستيد، اين است آيين پا برجا و استوار.
به قرينه «أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوآا إِلاَّ إِيَّاهُ» مراد از واژه «الحكم» تشريع و قانونگذاري است.
2. پيامبران هم، حق تغيير در شريعت ندارند:
رسول گرامي صلي الله عليه و آله نيز موظف به ابلاغ و اجراي شريعت الهي است و حق هيچ گونه تغيير در قوانين اسلامي را ندارد و در برابر درخواست كفار از حضرت كه دين خود را تغيير دهد و يا قرآني ديگري مطابق ميل آنان بياورد، خداوند به حضرت دستور مي دهد كه:«قُلْ مَا يَكُونُ لِيآ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَآيءِ نَفْسِيآ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَيآ إِلَيَّ إِنِّيآ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»(2)؛ در برابر اين پيشنهاد به آنان بگو من حق ندارم كه از بيش خود آن را تغيير دهم، فقط از چيزي كه بر من وحي مي شود، پيروي مي كنم! من اگر پروردگارم را نافرماني كنم از مجازات روز بزرگ (قيامت) مي ترسم:
3. بدعت رهبانيت ومذمت آن در قرآن:
خداوند تبارك و تعالي، رهبانيت نصاري را كه دامي بر سر راه بندگان خدا گسترده اند، بدعت و خلاف شرع دانسته و در مذمت آنان مي فرمايد: «وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَـهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَآءَ رِضْوَ نِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَـءَاتَيْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَـسِقُونَ »(3)؛ و رهبانيتي كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بوديم گرچه هدفشان جلب خشنودي خدا بود ولي حق آن را رعايت نكردند، (و به نام زهد و رهبانيت دام ها بر سر راه خلق خدا گستردند و ديرها را مركز انواع فساد نمودند) براي از اين رو ما به كساني از آن ها كه ايمان آوردند پاداششان را داديم و بسياري از آن ها فاسقند(4).
4. بدعت، افترايي است بر خداوند متعال خداوند متعال مشركان را به خاطر بدعتي كه در دين گذاشته و آن را به خدا نسبت مي دهند، به سختي نكوهش كرده و مي فرمايد:
«قُلْ أَرَءَيْتُم مَّآ أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَ حَلَـلاً قُلْ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَي اللَّهِ تَفْتَرُونَ »(5)؛ شما كه بخشي از ارزاق خدادادي را حلال و بخشي ديگر را حرام كرده و آن را به خدا نسبت مي دهيد، آيا خدا به شما اين چنين اجازه اي داده و يا به خدا افترا مي بنديد؟
5. بدعت، دروغ بستن به خداوند است:
و در آيه ديگر تأكيد نموده و مي فرمايد:
«وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلَـلٌ وَ هَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُوا عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ »(6)؛ اين سخنان دروغ كه به زبان جاري مي سازيد و مي گوييد اين حلال و اين حرام است، تا به خدا به دروغ افترا مي بنديد، به يقين آنان كه به خدا افترا مي بندند، راه رستگار نخواهند شد.
پاورقي ها: --------------------------------------------------------------------------
(1) يوسف (12) 40.
(2) يونس (10) آيه 15.
(3) حديد (57) آيه 27.
(4) تفسير نمونه، ج 23، ص 382.
(5) يونس (10) 59.
(6) نحل (16) 116.