ارزش و جايگاه وحدت از منظر قرآن و سنّت

1. وحدت، رمز پيروزي ملت ها:
شكي نيست كه يكي از عوامل پيشرفت ملّت ها و رمز پيروزي آنان، پيوند و اتّحاد بوده است. همان گونه كه با اتّحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد، تشكيل و با پيوستن جوي هاي كوچك به هم ديگر رودخانه هاي عظيم ايجاد مي شود، با اتّحاد انسان ها نيز صفوف بزرگي تشكيل مي شود كه دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فكر تجاوز به آنان را براي هميشه از سر بيرون مي كند: «... تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ»(1)؛ ... تا به وسيله فراهم ساختن امكانات، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد.
قرآن مجيد، ملل اسلامي را به سوي يگانه عامل وحدت، تمسك به حبل اللّه دعوت مي كند و از هرگونه تفرقه برحذر مي دارد: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا»(2)؛ و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد.
تمام مسلمانان را امّت واحد و داراي هدف واحد و خداي واحد مي داند: «إِنَّ هَـذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَ حِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»(3)؛ قطعا اين (پيامبران بزرگ و پيروانشان) همه امّت واحدي بودند (و پيرو يك هدف) و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش كنيد!
قرآن، امّت اسلامي را با هم برادر به حساب آورده و انتظار دارد كه روابط ميان آنان همانند روابط دو برادر با يك ديگر صميمانه باشد و در صورت بروز كوچك ترين اختلاف، دستور صلح و آشتي مي دهد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللّه َ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»(4) ؛ موءمنان برادر يك ديگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتي دهيد و تقواي الهي پيشه كنيد، باشد كه مشمول رحمت او شويد!
2. تفرقه بدترين عذاب آسماني:
از سويي ديگر، خداوند، اختلاف و پراكندگي و به جان هم افتادن را يكي از بدترين عذاب ها به شمار مي آورد: «قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَيآ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ»(5)؛ بگو او تواناست كه از بالاي سرتان يا از زير پاهايتان عذابي بر شما بفرستد، يا شما را گروه گروه به جان هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضي از شما را به بعضي ديگر بچشاند.
ابن اثير مي گويد: «مراد از «شِيَعا» همان تفرقه ميان امّت اسلامي است»(6). و به پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله دستور مي دهد كه با افرادي كه دچار تفرقه شده و در اختلاف خود اصرار مي ورزند، رابطه نداشته باشد: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْ ءٍ إِنَّمَآ أَمْرُهُمْ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ »(7)؛ كساني كه آيين خود را پراكنده ساختند و به دسته هاي گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه اي با آن ها نداري! سر و كار آن ها تنها با خداست سپس خدا آن ها را از آن چه انجام مي دادند، باخبر مي كند.
او به مسلمان ها فرمان مي دهد كه همانند مشركاني كه دچار تفرقه شده وبه اختلاف خود مي بالند، نباشند: «وَ لاَ تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ * مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ »(8)؛ نباشيد از كساني كه دين خود را پراكنده ساختند و به دسته ها و گروه ها تقسيم شدند! و (عجب اين كه) هر گروهي به آن چه نزد آن هاست (دل بسته و)خوش حالند!
3. نگراني رسول گرامي صلي الله عليه و آله از اختلاف امّت:
هرگونه اختلاف ميان امّت اسلامي موجب نگراني حضرت بود؛ سيوطي و ديگران آورده اند: مردي به نام «شاس بن قيس» كه پرورش يافته دوران جاهليّت بود و كينه و حسد مسلمانان در سينه اش شعله مي كشيد، يك نفر جوان يهودي را تحريك كرد كه ميان دوقبيله بزرگ اسلامي اوس و خزرج، اختلاف ايجاد كند.
اين يهودي جنگ ها و درگيري هاي زمان جاهليّت را براي افراد دو قبيله يادآور شد و آتش فتنه را روشن ساخت به طوري كه آنان شمشير به دست گرفته و در برابر هم صف آرايي كردند.
رسول گرامي صلي الله عليه و آله از اين قضيه مطلع شد، به همراه تعدادي از مهاجران و انصار در محل درگيري حاضر شد و فرمود:
يا معشر المسلمين، اللّه اللّه، أبدعوي الجاهليّةِ وأنا بين أَظْهُرِكم؟ بعد إذ هداكم اللّه إلي الإسلام وأكرمكم به، وقَطَع به عنكم أمرَ الجاهليّةِ، وَاسْتَنْقَذَكم به من الكفر، وألَّف به بينكم، تَرْجِعُون إلي ما كنتم عليه كفّارا؛ اي مسلمانان، آيا خدا را فراموش كرده ايد و شعار جاهليّت سر مي دهيد با اين كه هنوز در ميان شما حضور دارم. پس از آن كه خداوند شما را به نور اسلام هدايت كرد و به شما ارزش داد و فتنه هاي دوران جاهليّت را ريشه كن ساخت و از كفر، رهايي بخشيد و ميان شما الفت و برادري برقرار كرد، شما دوباره مي خواهيد به دوران كفر جاهلي برگرديد؟(26)
در اثر سخنان رسول گرامي صلي الله عليه و آله متوجّه شدند كه اين فتنه، توطئه شيطاني است، از اين كار خويش پشيمان شده و سلاح ها را به زمين گذاشتند و در حالي كه اشك از ديدگانشان جاري بود، دست در گردن هم انداختند و هم ديگر را غرق بوسه ساخته و در معيت رسول گرامي صلي الله عليه و آله به طرف منازل خود بازگشتند(9).
4. دعوت به اختلاف، از آثار شوم جاهليت:
پس از پيروزي مسلمانان در جنگ بني المصطلق، ميان مردي از انصار و مهاجر اختلاف افتاد، مرد انصاري فرياد برآورد و قبيله خود را به كمك خواست و مرد مهاجر نيز با فرياد خود مهاجران را به استمداد طلبيد، وقتي اين سخن به گوش پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله رسيد، فرمود:
اين سخن زشت و قبيح را كنار بگذاريد، چون اين رفتارِ دوران جاهليّت مي باشد و خداوند متعال، مؤمنان را برادر يك ديگر قرار داده و از يك حزب و يك گروه به حساب آورده، تمام فرياد خواهي ها در هر زمان و مكان، بايد به صلاح اسلام و مسلمانان صورت گيرد، نه اين كه به صلاح يك دسته و به ضرر دسته ديگر انجام پذيرد و پس از اين، هر كس چنين شعار جاهلي سر دهد،مورد نكوهش قرار گرفته و تعزير خواهد شد(10).
پاورقي ها: -----------------------------------------------------------------------------------------
(1) انفال (8) آيه 60.
(2) آل عمران (3) آيه 103.
(3) أنبياء (21) آيه 92.
(4) حجرات (49) آيه 10.
(5) انعام (8) آيه 65.
(6) النهاية في غريب الحديث، ج 2، ص 520.
(7) انعام (8) آيه 159.
(8) روم (30) آيه 32.
(9) «فعرف القوم أنها نزغة من الشيطان وكيد من عدوهم لهم فألقوا السلاح وبكوا وعانق الرجال بعضهم بعضا ثمّ انصرفوا مع رسول الله صلي الله عليه وسلم سامعين مطيعين قد أطفأ الله عنهم كيد عدوّ اللّه شاس». در المنثور، ج 2، ص 57؛ جامع البيان، ج 4، ص 32؛ فتح القدير، ج 1، ص 368؛ تفسير آلوسي، ج 4، ص 14 و أسد الغابه، ج 1، ص 149.
(10) «دعوها فإنّها منتنة ... يعني أنّها كلمة خبيثة، لأنّها من دعوي الجاهليّة واللّه سبحانه جعل الموءمنين إخوة وصيّرهم حزبا واحدا، فينبغي أن تكون الدعوة في كلّ مكان وزمان لصالح الإسلام والمسلمين عامّة لا لصالح قوم ضدّ الآخرين، فمن دعا في الإسلام بدعوي الجاهلية يُعزّر». سيره نبويّه، ج 3، ص 303، غزوه بني المصطلق و مجمع البيان، ج 5، ص293، رسائل و مقالات، ج 1، ص 431.